جدول جو
جدول جو

معنی کایف - جستجوی لغت در جدول جو

کایف(ءِی یَ)
دهی است از بخش داورزن شهرستان سبزوار، دارای 59 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بایف
تصویر بایف
(پسرانه)
بادام (نگارش کردی: بایه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
پلید، چرک آلود، کنایه از دارای مفاسد اخلاقی، کنایه از پست و بی ارزش، غلیظ، فشرده، غلیظ، ستبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طایف
تصویر طایف
طواف کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاین
تصویر کاین
که این، برای مثال نصیحت گوش کن کاین در بسی به / از آن گوهر که در گنجینه داری (حافظ - ۸۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنیف
تصویر کنیف
ظرف سفالی شبیه گلدان که در گهواره قرار داده می شود تا ادرار در آن جمع شود، برای مثال در چشم دوستان تو گیتی بهشت باد / عالم به دشمنان تو بر تنگ چون کنیف (قطران - ۱۹۳)،
بی ارزش، پست، برای مثال گردد از رای ناصواب و سخیف / خیره بسیار خوار گرد کنیف (سنائی۱ - ۳۹۳)،
سپر، سایبانی که از شاخه های درخت برای چهارپایان درست کنند، نهانخانه، مستراح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کافی
تصویر کافی
آنکه یا آنچه شخص را از کسی یا چیزی بی نیاز می سازد، بی نیاز کننده، بسنده، لایق، کارآمد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاشف
تصویر کاشف
کشف کننده، آنکه برای اولین بار به وجود چیزی پی می برد، برهنه کننده، آشکار کننده، پدید آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاین
تصویر کاین
باشنده موجود حادث، جمع کاینین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنیف
تصویر کنیف
آبریز گاه، دستشویی، پوشش، سپر، پنهان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیف
تصویر کشیف
آشکار برهنه نمایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
ستبر و غلیظ و تیره، ضد لطیف، چرک آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاید
تصویر کاید
مکار حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیف
تصویر کتیف
رزه، شمشیر، آهستگی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافی
تصویر کافی
بسنده و بی نیاز کننده، وافی، شافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسف
تصویر کاسف
بدحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشف
تصویر کاشف
آشکار کننده، پیدا کننده و برهنه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خایف
تصویر خایف
ترسنده ترسان هراسان (همواره خایف است)، جمع خایفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایف
تصویر قایف
قیافه شناس، پی شناس پی بر، جمع قافه قایفین (قائفین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طایف
تصویر طایف
طواف کننده، شبگرد عسس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنیف
تصویر کنیف
((کَ))
پوشش، پرده، سپر، مستراح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
((کَ))
ناپاک، آلوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاشف
تصویر کاشف
((ش))
آشکار کننده، کشف کننده، جمع کشفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کافی
تصویر کافی
بس کننده، بی نیازکننده، دارای کمیت، کیفیت یا دامنه ای مناسب برای تأمین نیاز یا تقاضا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاید
تصویر کاید
((یِ))
مکار، حیله گر
فرهنگ فارسی معین
((یْ))
وسیله ای برای پرواز انفرادی به وسیله بادبان یا بال هایی بسیار بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاین
تصویر کاین
((یِ))
موجود، موجود شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قایف
تصویر قایف
((یِ))
قیافه شناس، پی شناس، پی بر، جمع قافه، قایفین (قائفین)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طایف
تصویر طایف
((یِ))
طواف کننده، شبگرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خایف
تصویر خایف
((یِ))
ترسیده، ترسان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
ناپاک، آلوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاشف
تصویر کاشف
یابنده، بازیابنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کافی
تصویر کافی
بسنده، بس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کثیف
تصویر کثیف
Dingy, Dirty, Filthy, Grimy, Grubby, Mangy, Scummy, Seedy, Shaggy, Smudged, Squalid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کافی
تصویر کافی
Adequate, Enough, Sufficient
دیکشنری فارسی به انگلیسی