جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کاین

کاین

کاین
که این، برای مِثال نصیحت گوش کن کاین دُر بسی بِه / از آن گوهر که در گنجینه داری (حافظ - ۸۹۲)
کاین
فرهنگ فارسی عمید

کاین

کاین
مخفف که این (که + این) :
همی گفت کاین رسم گهبذ نهاد
از این دل بگردان که بس بد نهاد.
ابوشکور.
چنین گفت کاین پادشاهی مراست
بر این بر شما پاک یزدان گواست.
فردوسی.
گمانند کاین بیشه پرخون شود
ز دشمن زمین رود جیحون شود.
فردوسی.
به دژخیم فرمود کاین را بکوی
ز دار اندرآویز و برتاب روی.
فردوسی.
گشاد از گوش با صد عذرچون نوش
شفاعت کرد کاین بستان و بفروش.
نظامی.
کاین ده ویران بگذاری به ما
نیز چنین چند سپاری به ما.
نظامی
لغت نامه دهخدا

کرین

کرین
جرثقیل یا کرین (Crane) وسیله ای متحرک، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها، برقی یا هیدرولیکی هستند، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است
کرین
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

کارن

کارن
نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم گودرز قیام کرد
کارن
فرهنگ نامهای ایرانی