معنی بایف
بایف
(پسرانه)
بادام (نگارش کردی: بایه)
تصویر بایف
فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با بایف
بایا
بایا
لازم، واجب
فرهنگ واژه فارسی سره
باین
باین
آشکار، هلیده زنی که هلش (طلاق) از شوی جدا شده
فرهنگ لغت هوشیار
بایع
بایع
فروشنده
فرهنگ لغت هوشیار
بایض
بایض
ماکیان تخم گذار
فرهنگ لغت هوشیار
بایص
بایص
شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
بایس
بایس
بی نوا سختی رسیده ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
بایر
بایر
زمین خراب، نا مزروع، خاک مرده، ویران، بی بنا، بی زرع وکشت
فرهنگ لغت هوشیار
باید
باید
ضرورت است، بایسته است، شاید، ضرور ولازم می شود
فرهنگ لغت هوشیار
بایا
بایا
آنچه مورد احتیاج باشد ضرور واجب لازم
فرهنگ لغت هوشیار