جدول جو
جدول جو

معنی کاهنده - جستجوی لغت در جدول جو

کاهنده
کم کننده
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
فرهنگ فارسی عمید
کاهنده
(هََ دَ / دِ)
کم گرداننده. کم کننده و نقصان دهنده:
به مردی فزایندۀ عز مؤمن
به شمشیر کاهندۀ کفر کافر.
فرخی سیستانی.
، کم شونده. رو به کاهش گذارنده:
گر فزونی نپذیرد جز کاهنده
چه همی بایدت این چونین افزونی.
ناصرخسرو.
، میرنده. مردنی. ناپایدار:
همه دانش او راست ما بنده ایم
که کاهنده و هم فزاینده ایم.
فردوسی.
رجوع به کاهش شود
لغت نامه دهخدا
کاهنده
کم گرداننده، نقصان دهنده
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
فرهنگ لغت هوشیار
کاهنده
نزولی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
فرهنگ واژه فارسی سره
کاهنده
المخفّض
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به عربی
کاهنده
Minimizer
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کاهنده
minimiseur
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کاهنده
minimizzatore
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کاهنده
minimizador
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کاهنده
Minimierer
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به آلمانی
کاهنده
minimalizator
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به لهستانی
کاهنده
минимизатор
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به روسی
کاهنده
мінімізатор
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کاهنده
minimizador
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کاهنده
न्यूनतमकर्ता
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به هندی
کاهنده
peminimasi
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کاهنده
کم کرنے والا
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به اردو
کاهنده
সর্বনিম্নকারী
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به بنگالی
کاهنده
ผู้ลดขนาด
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به تایلندی
کاهنده
mpunguzaji
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کاهنده
küçültücü
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کاهنده
最小化する人
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کاهنده
minimalisator
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به هلندی
کاهنده
מקטין
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به عبری
کاهنده
최소화기
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به کره ای
کاهنده
最小化者
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
(دخترانه و پسرانه)
شاینده، نیکوکار، صالح، لقب بهرام پسر هرمز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کافنده
تصویر کافنده
شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، فالق، شکاونده، شکوفنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارنده
تصویر کارنده
کسی که درختی یا تخمی بر زمین می کارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاونده
تصویر کاونده
کسی که جایی را می کاود، جستجو کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالنده
تصویر کالنده
بشتاب رونده جیم شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاونده
تصویر کاونده
تفحص کننده تجسس کننده، کننده حفار، بحث کننده، ستیزه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافنده
تصویر کافنده
آنکه بکافد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
متقی و پرهیزگار و صالح و نیکو کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاونده
تصویر کاونده
((وَ دِ))
جستجوکننده، مفتش
فرهنگ فارسی معین