- کامجو (پسرانه)
- آنکه به دنبال عیش و خوشی است
معنی کامجو - جستجوی لغت در جدول جو
- کامجو
- جوینده تمتع و عیش و عشرت برمراد و آرزو رسیده
- کامجو
- خوش گذران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جویای نام، شهرت طلب، شجاع، دلیر
آنکه در طلب آرزوی خود برآید، جویندۀ کام و مراد
کارجوینده، جویای کار، آنکه جویای شغلی است، کنایه از مامور، خبردهنده
جستن آرزو های دل طلب تمتع و عیش و و عشرت