اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، همیدون، اینک، بالفعل، الحال، فعلاً، عجالتاً، حالا، فی الحال، کنون، ایمه، همینک، ایدون، ایدر، الآن، نونبرای مثال عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ - ۵۳۲)، تا درخت دوستی کی بر دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ - ۷۴۰)
اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، هَمیدون، اینَک، بِالفِعل، اَلحال، فِعلاً، عِجالَتاً، حالا، فِی الحال، کُنون، اِیمِه، هَمینَک، ایدون، ایدَر، اَلآن، نونبرای مِثال عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ - ۵۳۲)، تا درخت دوستی کی بر دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ - ۷۴۰)
اکنون، حالی، در این وقت، فعلاً، عجالهً: کبک عاقل خود را حالیا غافل میسازد، (جهانگشای جوینی)، نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا تا کی شود قرین حقیقت مجاز من، حافظ، یارب این شمع دل افروز ز کاشانۀ کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانۀ کیست حالیا خانه برانداز دل و دین منست تا در آغوش که می خسبد و هم خانه کیست ؟ حافظ، عاقبت منزل ما وادی خاموشان است حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز، حافظ، صوفی صومعۀ عالم قدسم لیکن حالیا دیر مغان است حوالتگاهم، حافظ، آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی، حافظ، تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم، حافظ، حالیامصلحت وقت در آن می بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم، حافظ، حالیا مزار و مرقد مطهر ایشان آنجا است، (انیس الطالبین بخاری نسخۀ مؤلف ص 23)، و اشارت به موضعی کردند که مرقد مطهر ایشان حالیا آنجا است، (انیس الطالبین بخاری ص 226)، از گلستان رخت حسن بتان یک ورق است حالیا از ورق عشق تو اینم سبق است، کمال خجندی، خرج کن اینکه حالیا دارم آنچه یابم دگر برت آرم، مکتبی
اکنون، حالی، در این وقت، فعلاً، عجالهً: کبک عاقل خود را حالیا غافل میسازد، (جهانگشای جوینی)، نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا تا کی شود قرین حقیقت مجاز من، حافظ، یارب این شمع دل افروز ز کاشانۀ کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانۀ کیست حالیا خانه برانداز دل و دین منست تا در آغوش که می خسبد و هم خانه کیست ؟ حافظ، عاقبت منزل ما وادی خاموشان است حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز، حافظ، صوفی صومعۀ عالم قدسم لیکن حالیا دیر مغان است حوالتگاهم، حافظ، آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی، حافظ، تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم، حافظ، حالیامصلحت وقت در آن می بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم، حافظ، حالیا مزار و مرقد مطهر ایشان آنجا است، (انیس الطالبین بخاری نسخۀ مؤلف ص 23)، و اشارت به موضعی کردند که مرقد مطهر ایشان حالیا آنجا است، (انیس الطالبین بخاری ص 226)، از گلستان رخت حسن بتان یک ورق است حالیا از ورق عشق تو اینم سبق است، کمال خجندی، خرج کن اینکه حالیا دارم آنچه یابم دگر برت آرم، مکتبی
احمد بن حمدان، او راست: عجائب المآثر و غرایب النوادر در داستانها و سخنرانیها که در استانبول به سال 1256 هجری قمری چاپ شده است، (اکتفاءالقنوع ص 249) (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1538)
احمد بن حمدان، او راست: عجائب المآثر و غرایب النوادر در داستانها و سخنرانیها که در استانبول به سال 1256 هجری قمری چاپ شده است، (اکتفاءالقنوع ص 249) (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1538)
شهری است در لهستان واقع در ناحیۀ وارتا که 68300 تن سکنه دارد، اقسام کلاه و جوراب و حلویات آن معروف است، پیمان آلیانس بین پادشاه پروس و تزار بر ضدناپلئون اول در سال 1813 میلادی در آنجا منعقد گردید
شهری است در لهستان واقع در ناحیۀ وارتا که 68300 تن سکنه دارد، اقسام کلاه و جوراب و حلویات آن معروف است، پیمان آلیانس بین پادشاه پروس و تزار بر ضدناپلئون اول در سال 1813 میلادی در آنجا منعقد گردید
کاری، کاریه، سرزمینی است در جنوب غربی آسیای صغیر در کرانۀ دریای اژه که جزء قلمرو هخامنشیان بوده و جنگجویان آن جزء سپاهیان ایران بشمار میرفتند، (فرهنگ ایران باستان، بخش نخست نگارش استاد پورداود، حاشیۀ ص 327)، یکی از شهربانی های (ساتراپهای) ده گانه آسیای صغیر که از طرف مغرب و جنوب محدود بدریا بوده، اهالی آنجا ابتدا در جزایر بحر اژه سکنی داشته وبواسطۀ نزاع با یونانیها به آسیای صغیر مهاجرت کردند، رود شاندر حد این ایالت ولیدی را تشکیل داده و نواحی آن را مشروب میکرده است، اهالی این ایالت علاقۀمفرطی به تجارت و صنعت و علم داشته اند، برخی از نویسندگان نوشته اند که یکی از مردان کاریا به امر اردشیر دوم برادرش کوروش کوچک را که بامید به دست آوردن تاج و تخت بجنگ اردشیر دوم برخاسته بود زخم زد و اردشیر در پاداش یک خروس زرّین باو بخشید تا هنگامی که بجنگ میرود در پیشاپیش لشکریان بر سر نیزۀ خود برافرازد، ازینرو ایرانیان جنگجویان کاریا را که بر سر خودهای خویش نشان تاج خروس (یا پر خروس) داشتند خروسان مینامیدند، (از فرهنگ ایران باستان ایضاً ص 327)
کاری، کاریه، سرزمینی است در جنوب غربی آسیای صغیر در کرانۀ دریای اژه که جزء قلمرو هخامنشیان بوده و جنگجویان آن جزء سپاهیان ایران بشمار میرفتند، (فرهنگ ایران باستان، بخش نخست نگارش استاد پورداود، حاشیۀ ص 327)، یکی از شهربانی های (ساتراپهای) ده گانه آسیای صغیر که از طرف مغرب و جنوب محدود بدریا بوده، اهالی آنجا ابتدا در جزایر بحر اژه سکنی داشته وبواسطۀ نزاع با یونانیها به آسیای صغیر مهاجرت کردند، رود شاندر حد این ایالت ولیدی را تشکیل داده و نواحی آن را مشروب میکرده است، اهالی این ایالت علاقۀمفرطی به تجارت و صنعت و علم داشته اند، برخی از نویسندگان نوشته اند که یکی از مردان کاریا به امر اردشیر دوم برادرش کوروش کوچک را که بامید به دست آوردن تاج و تخت بجنگ اردشیر دوم برخاسته بود زخم زد و اردشیر در پاداش یک خروس زرّین باو بخشید تا هنگامی که بجنگ میرود در پیشاپیش لشکریان بر سر نیزۀ خود برافرازد، ازینرو ایرانیان جنگجویان کاریا را که بر سر خودهای خویش نشان تاج خروس (یا پر خروس) داشتند خروسان مینامیدند، (از فرهنگ ایران باستان ایضاً ص 327)
کالجوش، آش کشک سائیده است که کشکاب نیز گویند، (دیوان بسحاق اطعمه ص 181) : کالبا خوردم و میلم به هریسۀ زر تست لیکن از آن زرت و آب هوای ملبار، بسحاق اطعمه
کالجوش، آش کشک سائیده است که کشکاب نیز گویند، (دیوان بسحاق اطعمه ص 181) : کالبا خوردم و میلم به هریسۀ زر تست لیکن از آن زرت و آب هوای ملبار، بسحاق اطعمه
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 9 تا 12هزارگزی خاوری مرزبان، کنار رود خانه رازآور. دشت و سردسیر است و 600 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولش غلات، حبوبات، توتون، صیفی کاری است و راههای مالرو دارد، ولی در تابستان از زرین اتومبیل می توان برد. در سه محل بفاصله 1 الی 3 هزار گز به علیا و وسطی و سفلی مشهور است. سکنۀ کالیان علیا 270 ووسطی 175 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 9 تا 12هزارگزی خاوری مرزبان، کنار رود خانه رازآور. دشت و سردسیر است و 600 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولش غلات، حبوبات، توتون، صیفی کاری است و راههای مالرو دارد، ولی در تابستان از زرین اتومبیل می توان برد. در سه محل بفاصله 1 الی 3 هزار گز به علیا و وسطی و سفلی مشهور است. سکنۀ کالیان علیا 270 ووسطی 175 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)
فرانسوی بر گرفته از نام ایتالیایی کشیش که این درختچه یا گلبن را از آسیا به اروپا برده کتنجک از گیاهان درختچه ایست زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک میباشد. برگها یش بیضی و شبیه برگ چای است و گلهایش خوشرنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا بفراوانی کشت میشوند. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش درشت و زیبا برنگها سفید یا صورتی و یا قرمز است. گونه ژاپنی این گیاه در سال 1749 م. باروپا برده شده و امروز در آنجا بخصوص در فرانسه و ایتالیا بفراوانی کشت و تربیت میشود کاملیه قاملیا
فرانسوی بر گرفته از نام ایتالیایی کشیش که این درختچه یا گلبن را از آسیا به اروپا برده کتنجک از گیاهان درختچه ایست زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک میباشد. برگها یش بیضی و شبیه برگ چای است و گلهایش خوشرنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا بفراوانی کشت میشوند. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش درشت و زیبا برنگها سفید یا صورتی و یا قرمز است. گونه ژاپنی این گیاه در سال 1749 م. باروپا برده شده و امروز در آنجا بخصوص در فرانسه و ایتالیا بفراوانی کشت و تربیت میشود کاملیه قاملیا
فرانسوی سو نرگس خرغوس از گیاهان گیاهی است از تیره آله ها که مردابی و مخصوص نواحی مرطوب و آبهای راکد است و دارای کاسبرگها یی برنگهای زرد یا سفید میباشد ولی گلبرگ ندارد. ماده زردی که از کاسبرگهای زرد این گیاه میگیرند در رنگ کردن کره بکار میرود. این گیاه در نواحی شمالی ایران میروید خرغوس اقحوان اجام قرکوز نرگس مرزقی صو نرگس
فرانسوی سو نرگس خرغوس از گیاهان گیاهی است از تیره آله ها که مردابی و مخصوص نواحی مرطوب و آبهای راکد است و دارای کاسبرگها یی برنگهای زرد یا سفید میباشد ولی گلبرگ ندارد. ماده زردی که از کاسبرگهای زرد این گیاه میگیرند در رنگ کردن کره بکار میرود. این گیاه در نواحی شمالی ایران میروید خرغوس اقحوان اجام قرکوز نرگس مرزقی صو نرگس
لاتینی تلخه دار از گیاهان درختچه ایست از تیره عرعرها بارتفاع 2 تا 3 متر و دارای شاخه های نا منظم و برگهای متناوب و شامل 3 تا 5 برگچه بی کرک و کامل که بطور خود رو در آمریکای جنوبی میروید. گلهایش قرمز و بدون بو و منظم و مجتمع بصورت خوشه و شامل کاسه بسیار کوچک مرکب از 3 تا 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 10 پرچم است. تخمدانش دارای 5 خانه و میوه اش شفت و سیاه رنگ مرکب از 5 تقسیم است و درون هر تقسیم یک دانه قرار دارد. چوب کاسیا سفید رنگ است ولی لکه های زرد رنگی بر روی آن قابل تشخیص میباشد. چوب مزبور بدون بو و دارای طعم بسیار تلخ است و دارای ماده تلخی است که مورد استعمال دارویی دارد و بصورت گرد و قطعاتش بصورت دم کرده یا خیسانده و یا عصاره هر دو در طب به عنوان تقویت کننده دستگاه گوارش مصرف میشود. پس از مصرف کردن چوب کاسیا حرکات دودی شکل روده زیاد میشود و ترشحات صفر او بزاق و همچنین ترشحات شیر افزایش می یابد. گاهی دم کرده چوب کاسیا را بصورت تنقیه جهت از بین بردن کرمک مصرف میکنند. چوب کاسیا در بازار بنام چوب سورینام عرضه میشود
لاتینی تلخه دار از گیاهان درختچه ایست از تیره عرعرها بارتفاع 2 تا 3 متر و دارای شاخه های نا منظم و برگهای متناوب و شامل 3 تا 5 برگچه بی کرک و کامل که بطور خود رو در آمریکای جنوبی میروید. گلهایش قرمز و بدون بو و منظم و مجتمع بصورت خوشه و شامل کاسه بسیار کوچک مرکب از 3 تا 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 10 پرچم است. تخمدانش دارای 5 خانه و میوه اش شفت و سیاه رنگ مرکب از 5 تقسیم است و درون هر تقسیم یک دانه قرار دارد. چوب کاسیا سفید رنگ است ولی لکه های زرد رنگی بر روی آن قابل تشخیص میباشد. چوب مزبور بدون بو و دارای طعم بسیار تلخ است و دارای ماده تلخی است که مورد استعمال دارویی دارد و بصورت گرد و قطعاتش بصورت دم کرده یا خیسانده و یا عصاره هر دو در طب به عنوان تقویت کننده دستگاه گوارش مصرف میشود. پس از مصرف کردن چوب کاسیا حرکات دودی شکل روده زیاد میشود و ترشحات صفر او بزاق و همچنین ترشحات شیر افزایش می یابد. گاهی دم کرده چوب کاسیا را بصورت تنقیه جهت از بین بردن کرمک مصرف میکنند. چوب کاسیا در بازار بنام چوب سورینام عرضه میشود
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها که در مناطق استوا یی بصورت درخت در میاید ولی در مناطق شمالی و معتدل و سرد علفی میباشد. برگها یش متناوب و گلها یش غالبا زرد رنگ میباشد و بر روی کاسبرگها یش کرکها زیادی وجود دارد. میوه اش طویل و شش پهلو و تلخ مزه است. در حدود 1200 گونه از این گیاه شناخته شده که تقریبا در سراسر کره زمین میرویند. چون برگها ککالیه ترش و تلخ مزه است دامها آنرا نمیخورند. ککالیه در اکثر نقاط ایران خصوصا مسجد سلیمان و کازرون و در اطراف تهران و کرج گونه های علفی آن میروید ککالیا بقله الاوجاع قاقالیا قاقل توجره تودره
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها که در مناطق استوا یی بصورت درخت در میاید ولی در مناطق شمالی و معتدل و سرد علفی میباشد. برگها یش متناوب و گلها یش غالبا زرد رنگ میباشد و بر روی کاسبرگها یش کرکها زیادی وجود دارد. میوه اش طویل و شش پهلو و تلخ مزه است. در حدود 1200 گونه از این گیاه شناخته شده که تقریبا در سراسر کره زمین میرویند. چون برگها ککالیه ترش و تلخ مزه است دامها آنرا نمیخورند. ککالیه در اکثر نقاط ایران خصوصا مسجد سلیمان و کازرون و در اطراف تهران و کرج گونه های علفی آن میروید ککالیا بقله الاوجاع قاقالیا قاقل توجره تودره
درختچه ای است زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک می باشد. برگ هایش بیضی و شبیه برگ چای است و گل هایش خوش رنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا به فراوانی کشت می شوند. این گیاه همیشه سبز است
درختچه ای است زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک می باشد. برگ هایش بیضی و شبیه برگ چای است و گل هایش خوش رنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا به فراوانی کشت می شوند. این گیاه همیشه سبز است