معنی کالیو - فرهنگ فارسی عمید
معنی کالیو
- کالیو کالیوْ
- عقب ماندۀ ذهنی
کر، ناشنوا
سرگشته، حیران، واله، خلاوه، گیج، گیج و ویج، مستهام، آسمند، گیج و گنگ، کالیوه رنگ، کالیوه، هامی، سرگردان، پکر، آسیون عقب ماندۀ ذهنی
کَر، ناشنوا
سَرگَشتِه، حِیران، والِهْ، خَلاوِه، گیج، گیج و ویج، مُستَهام، آسمَند، گیج و گُنگ، کالیوِه رَنگ، کالیوِه، هامی، سَرگَردان، پَکَر، آسیون
فرهنگ فارسی عمید