- کاغذین (غَ)
منسوب به کاغذ و هر چیز ساخته شده از کاغذ. (ناظم الاطباء). کاغذی:
همچو دف کاغذینش پیراهن
همچو چنگش پلاس بین شلوار.
خاقانی.
- کاغذین سد، سد نااستوار. سدی که بنای آن استوار نباشد چنانکه گویی از کاغذ ساخته شده:
زن رومی آید کند کاغذین سد
که از هندی آهن بنائی نیابی.
خاقانی (دیوان، چ عبدالرسولی ص 448).
- کاغذین طناب، طناب سست و بی دوام:
دیوانه طناب کاغذین ندرد
چونانکه تو صف آهنین دری.
منوچهری
همچو دف کاغذینش پیراهن
همچو چنگش پلاس بین شلوار.
خاقانی.
- کاغذین سد، سد نااستوار. سدی که بنای آن استوار نباشد چنانکه گویی از کاغذ ساخته شده:
زن رومی آید کند کاغذین سد
که از هندی آهن بنائی نیابی.
خاقانی (دیوان، چ عبدالرسولی ص 448).
- کاغذین طناب، طناب سست و بی دوام:
دیوانه طناب کاغذین ندرد
چونانکه تو صف آهنین دری.
منوچهری
