ژان باتیست. سیاح فرانسوی که در سال 1605 میلادی در پاریس متولد شد. وی فرزند ’گابریل تاورنیه’ جغرافیادان بود. در اوان جوانی علاقۀ بسیار بسفر پیدا کرد. او هنگامی که بیش از 15 سال نداشت، خانه پدر را بقصد مسافرت و گردش ترک کرد. نخست در اروپای غربی و مرکزی بسیر و سیاحت پرداخت و تا لهستان رفت و سپس به ترکیه سفر کرد و در سال 1632 میلادی به ایران آمد و پس از مراجعت به پاریس بعنوان بازرگان به هندوستان رفت و بسال 1642 به فرانسه بازگشت و چهاربار دیگر بسالهای 1643- 1649، 1652- 1656، 1657- 1662 و 1663- 1668 به کشورهای آسیای جنوبی مسافرت کرد و بسال 1668 پس از مسافرت به دماغۀ امید (جنوب افریقا) با ثروت زیادی به فرانسه بازگشت و مورد توجه و لطف لویی چهاردهم پادشاه فرانسه قرار گرفت و به مقام بارونی نایل گشت و به انتشار سفرنامۀ خود پرداخت ولی در عین حال از امور بازرگانی کناره نگرفت. وی بسال 1689 هنگامی که عازم سفری به آسیا برای بازرگانی بود، در مسکو وفات یافت. در سیاحتنامه هایش از اوضاع ممالک عثمانی و ایران و هند مطالب جالبی آمده است
ژان باتیست. سیاح فرانسوی که در سال 1605 میلادی در پاریس متولد شد. وی فرزند ’گابریل تاورنیه’ جغرافیادان بود. در اوان جوانی علاقۀ بسیار بسفر پیدا کرد. او هنگامی که بیش از 15 سال نداشت، خانه پدر را بقصد مسافرت و گردش ترک کرد. نخست در اروپای غربی و مرکزی بسیر و سیاحت پرداخت و تا لهستان رفت و سپس به ترکیه سفر کرد و در سال 1632 میلادی به ایران آمد و پس از مراجعت به پاریس بعنوان بازرگان به هندوستان رفت و بسال 1642 به فرانسه بازگشت و چهاربار دیگر بسالهای 1643- 1649، 1652- 1656، 1657- 1662 و 1663- 1668 به کشورهای آسیای جنوبی مسافرت کرد و بسال 1668 پس از مسافرت به دماغۀ امید (جنوب افریقا) با ثروت زیادی به فرانسه بازگشت و مورد توجه و لطف لویی چهاردهم پادشاه فرانسه قرار گرفت و به مقام بارونی نایل گشت و به انتشار سفرنامۀ خود پرداخت ولی در عین حال از امور بازرگانی کناره نگرفت. وی بسال 1689 هنگامی که عازم سفری به آسیا برای بازرگانی بود، در مسکو وفات یافت. در سیاحتنامه هایش از اوضاع ممالک عثمانی و ایران و هند مطالب جالبی آمده است
دزی آن را نوعی پیچه و روبنده حدس زده است که در آن تردید دارد سندش این جمله است. فتزینت باحسن الزینه و ارخت علی عینیها خاقونیه. (از فرهنگ دزی ج 1 ص 346)
دزی آن را نوعی پیچه و روبنده حدس زده است که در آن تردید دارد سندش این جمله است. فتزینت باحسن الزینه و ارخت علی عینیها خاقونیه. (از فرهنگ دزی ج 1 ص 346)
شهری است به مغرب. (منتهی الارب). بنا به قول یاقوت حموی و مورخان اندلس نام شهری بوده در باختر اندلس یعنی پرتقال، در کرانۀ اقیانوس اطلس، ولی امروزه در آن حدود آبادیی بدین نام وجود ندارد. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به حلل السندسیه ص 179 و عقدالفرید ج 5 ص 284 و اقشونیه و اشکونیه شود شهری به اندلس متصل به عمل اشبونه، در غربی قرطبه. (معجم البلدان).
شهری است به مغرب. (منتهی الارب). بنا به قول یاقوت حموی و مورخان اندلس نام شهری بوده در باختر اندلس یعنی پرتقال، در کرانۀ اقیانوس اطلس، ولی امروزه در آن حدود آبادیی بدین نام وجود ندارد. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به حلل السندسیه ص 179 و عقدالفرید ج 5 ص 284 و اقشونیه و اشکونیه شود شهری به اندلس متصل به عمل اشبونه، در غربی قرطبه. (معجم البلدان).
دهی کوچک است از دهستان جوزم و دهج بخش شهربابک از شهرستان یزد. در 40هزارگزی شمال باختر شهربابک و 21هزارگزی راه شهربابک به خبر. منطقۀکوهستانی معتدل و مالاریائی است. آب آن از قنات و محصول وی غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی کوچک است از دهستان جوزم و دهج بخش شهربابک از شهرستان یزد. در 40هزارگزی شمال باختر شهربابک و 21هزارگزی راه شهربابک به خبر. منطقۀکوهستانی معتدل و مالاریائی است. آب آن از قنات و محصول وی غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
منسوب به باعون از قرای عجلون در شرق اردن است. عائشه دختر یوسف بن احمد بن ناصر بن حلیفهالباعونیه، اصلاً از دمشق بود. صاحب دیوان الاسلام گوید: عائشه دختریوسف بن احمد، زنی دانشمند و ادیب و خردمند و صوفی ومادر عبدالوهاب دمشقی شافعی بود و مؤلفاتی دارد. او در دمشق تولد یافت و ادب و لغت در آنجا آموخت و بسال 919 هجری قمری بمصر مهاجرت کرد و چندی بعد بازگشت وسپس در سال 922 هجری قمری حلب را دید. از آثار او ’بدیعیه’ و ’الفتح الحقی من منح التلقی’ را میتوان نامبرد، کتاب اخیر در باب صوفیه است. هم چنین ’الملامح الشریفه فی الاّثار اللطیفه’ در اشارات متصوفه و ’در الغائص فی بحر الخصائص’ منظومه و ’اشارات الخفیه فی المنازل العلیه’ ارجوزۀ صوفیانه را باید نامبرد. این زن در حدود 925 هجری قمری در قاهره وفات یافت. مطلع بدیعیۀ باعونیه این است: فی حسن مطلع اقمار بذی سلم اصبحت فی زمره العشاق کالعلم
منسوب به باعون از قرای عجلون در شرق اردن است. عائشه دختر یوسف بن احمد بن ناصر بن حلیفهالباعونیه، اصلاً از دمشق بود. صاحب دیوان الاسلام گوید: عائشه دختریوسف بن احمد، زنی دانشمند و ادیب و خردمند و صوفی ومادر عبدالوهاب دمشقی شافعی بود و مؤلفاتی دارد. او در دمشق تولد یافت و ادب و لغت در آنجا آموخت و بسال 919 هجری قمری بمصر مهاجرت کرد و چندی بعد بازگشت وسپس در سال 922 هجری قمری حلب را دید. از آثار او ’بدیعیه’ و ’الفتح الحقی من منح التلقی’ را میتوان نامبرد، کتاب اخیر در باب صوفیه است. هم چنین ’الملامح الشریفه فی الاَّثار اللطیفه’ در اشارات متصوفه و ’در الغائص فی بحر الخصائص’ منظومه و ’اشارات الخفیه فی المنازل العلیه’ ارجوزۀ صوفیانه را باید نامبرد. این زن در حدود 925 هجری قمری در قاهره وفات یافت. مطلع بدیعیۀ باعونیه این است: فی حسن مطلع اقمار بذی سلم اصبحت فی زمره العشاق کالعلم
شیخ سعید الدین محمد بن مسعود الکازرونی. معاصر امیر محمد مظفر بود و در بلدۀ فاخرۀ شیراز به لوازم افاده و نشر علوم دینیه اشتغال مینمود، از مصنفات آن جناب شرح مشارق الانوار و سیر سیدالابرارصلی الله علیه و آله الاخیار مشهور است و آن سیر به زبان اهل خبر بسیر کازرونی مذکور. وفات شیخ سعید در شهور سنۀ ثمان و خمسین و سبعمائه بوقوع انجامید. (رجال کتاب حبیب السیر ص 48). و رجوع شود به حبیب السیر چ خیام ص 310، 325، 334، 360، 369، 371، 419، 442
شیخ سعید الدین محمد بن مسعود الکازرونی. معاصر امیر محمد مظفر بود و در بلدۀ فاخرۀ شیراز به لوازم افاده و نشر علوم دینیه اشتغال مینمود، از مصنفات آن جناب شرح مشارق الانوار و سیر سیدالابرارصلی الله علیه و آله الاخیار مشهور است و آن سیر به زبان اهل خبر بسیر کازرونی مذکور. وفات شیخ سعید در شهور سنۀ ثمان و خمسین و سبعمائه بوقوع انجامید. (رجال کتاب حبیب السیر ص 48). و رجوع شود به حبیب السیر چ خیام ص 310، 325، 334، 360، 369، 371، 419، 442
نام دو کشورامریکای شمالی ’کارولین شمالی’ و ’کارولین جنوبی’ است. نخستین حاکم نشین ’رالای’ و دارای 2570000 و دومی حاکم نشین ’کلمبیا’ و دارای 1683000 تن سکنه است
نام دو کشورامریکای شمالی ’کارولین شمالی’ و ’کارولین جنوبی’ است. نخستین حاکم نشین ’رالای’ و دارای 2570000 و دومی حاکم نشین ’کلمبیا’ و دارای 1683000 تن سکنه است
دهی از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان 6هزارگزی جنوب باختر فلاورجان، 2هزارگزی شمال جادۀ شهر کرد باصفهان جلگه و معتدل و دارای 196 تن سکنه است، آب از قنات دارد و محصول آن غلات و برنج و پنبه و تریاک وشغل اهالی زراعت است. صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان 6هزارگزی جنوب باختر فلاورجان، 2هزارگزی شمال جادۀ شهر کرد باصفهان جلگه و معتدل و دارای 196 تن سکنه است، آب از قنات دارد و محصول آن غلات و برنج و پنبه و تریاک وشغل اهالی زراعت است. صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز، واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری شبستر و سه هزارگزی شوسۀ جلفا به تبریز. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 331 تن سکنۀ شیعۀ ترک زبان است. آب آن از چشمه و محصولات آنجا غلات، حبوبات، بادام و زردآلو است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز، واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری شبستر و سه هزارگزی شوسۀ جلفا به تبریز. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 331 تن سکنۀ شیعۀ ترک زبان است. آب آن از چشمه و محصولات آنجا غلات، حبوبات، بادام و زردآلو است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شهرکی است نزدیک مرعش، در ثغور شامی بر گوشۀ کوه لکام این شهر را هارون الرشید در سال 183 هجری قمری بنا کرده و دارای دو سور و دروازه های آهنین بوده است. رومیان این شهر را خراب کردند وبعدها سیف الدوله غلام خود غرقویه را به آنجا فرستاد و آن را دوباره تعمیر کرد و آبادان ساخت. (از معجم البلدان). در حدود العالم هارونی ضبط شده است. رجوع به هارونی شود. در شام بر گوشۀ کوه لکام، هارون الرشید کرد. و شهری کوچک است. (مجمل التواریخ و القصص)
شهرکی است نزدیک مرعش، در ثغور شامی بر گوشۀ کوه لُکام این شهر را هارون الرشید در سال 183 هجری قمری بنا کرده و دارای دو سور و دروازه های آهنین بوده است. رومیان این شهر را خراب کردند وبعدها سیف الدوله غلام خود غرقویه را به آنجا فرستاد و آن را دوباره تعمیر کرد و آبادان ساخت. (از معجم البلدان). در حدود العالم هارونی ضبط شده است. رجوع به هارونی شود. در شام بر گوشۀ کوه لکام، هارون الرشید کرد. و شهری کوچک است. (مجمل التواریخ و القصص)
فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهم االسلام. (از فهرست ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از فرق مسیحی سوریه است که در نواحی جبل لبنان و بیروت و طرابلس سکونت دارند. این فرقه به مارون منسوب هستند که در قرن هفتم هجری بطریق سوریه بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهم االسلام. (از فهرست ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از فرق مسیحی سوریه است که در نواحی جبل لبنان و بیروت و طرابلس سکونت دارند. این فرقه به مارون منسوب هستند که در قرن هفتم هجری بطریق سوریه بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
ماتیلد. ملکۀ دانمارک متولد در ’سیسیل’ (هانور) (1751- 1775 میلادی) زن ’کریستیان هفتم’ که مجنون و مخبط بود. وی با عاشق خود ’استروئنسه’ کشور را اداره میکرد
ماتیلد. ملکۀ دانمارک متولد در ’سیسیل’ (هانور) (1751- 1775 میلادی) زن ’کریستیان هفتم’ که مجنون و مخبط بود. وی با عاشق خود ’استروئنسه’ کشور را اداره میکرد
منسوب به کازرون: از مردم کازرون، ساخته و پرداخته کازرون: گیوه کازرونی، قسمی بورانی بادنجان که فرقش با بورانی معمولی آنست که در کازرونی بادنجان را قطعه قطعه کنند بخلاف بورانی معمولی کازرونیه، کازرونیه (صفت مونث کازرونی)
منسوب به کازرون: از مردم کازرون، ساخته و پرداخته کازرون: گیوه کازرونی، قسمی بورانی بادنجان که فرقش با بورانی معمولی آنست که در کازرونی بادنجان را قطعه قطعه کنند بخلاف بورانی معمولی کازرونیه، کازرونیه (صفت مونث کازرونی)
فرانسوی زفت انگشت ماده قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیر های معدنی پیدا میشود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا میباشد و منظر کدر و ماتی دارد ولی بر خلاف آنها باشعله پر نور و روشنی میسوزد. دود هم ندارد و آتش با دوامی تولید می کند. ترکیب کار بنیت تقریبا زغال سنگ است و بی شکل میباشد. کار بنیت را در آلمان جهت ساختن نوعی دینامیت بکار میبرند
فرانسوی زفت انگشت ماده قابل اشتعالی که در معادن زغال سنگ مخلوط با قیر های معدنی پیدا میشود. این ماده بر خلاف آنتراسیت و زغال سنگ معمولی فاقد جلا میباشد و منظر کدر و ماتی دارد ولی بر خلاف آنها باشعله پر نور و روشنی میسوزد. دود هم ندارد و آتش با دوامی تولید می کند. ترکیب کار بنیت تقریبا زغال سنگ است و بی شکل میباشد. کار بنیت را در آلمان جهت ساختن نوعی دینامیت بکار میبرند
صابونیه درفارسی: گیاه اشنان منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه
صابونیه درفارسی: گیاه اشنان منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه