گروه مسافرانی که با هم سفر می کنند، کنایه از چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد کاروان زدن: کنایه از دزدیدن اموال مسافران کاروان با حمله به آن
گروه مسافرانی که با هم سفر می کنند، کنایه از چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد کاروان زدن: کنایه از دزدیدن اموال مسافران کاروان با حمله به آن
زاهد و عابد را گویند و بباید دانست جمشید که طوایف انام را بر چهار قسم کرد یکی را کاتوزی نام نهاد و فرمود که بروند و در کوه ها و مغارها جای سازند و بعبادت خدای تعالی و کسب علوم مشغول باشند و دیگری را نیساری و گفت که سپاهگری کنند و جمعی را نسودی لقب داد و بکشت و زراعت کردن امر فرمود و طبقه ای را اهنوخوشی خواند و گفت که به انواع حرفت ها بپردازند، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، در حاشیۀ برهان قاطع چ معین آمده: این اصطلاح را از شاهنامه گرفته اند، فردوسی گوید: ز هر پیشه در انجمن گرد کرد (جمشید) بدین اندرون سال پنجاه خورد گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش ... (شاهنامۀ چ بروخیم ج 1 ص 24)، کاتوزیان جمع ’کاتوزی’ است و ’کاتوز’یا ’کاتوزی’ بهیچوجه در ریشه زبانهای ایرانی دیده نمیشود و قطعاً در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت درآورده اند، با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده (نیساریان، بسودی، اهنوخوشی) تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث رابشکل پهلوی آن یعنی ’آتوریان’ استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانان است یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده، به عبارت دیگر موبدان، بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش -همچنین میتوان کلمه ’آتوربان’ را - که به همین معنی و مفرد است در مصراع فردوسی جای داد، (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت کاتوزی)، و رجوع به مزدیسنا صص 401- 406 شود
زاهد و عابد را گویند و بباید دانست جمشید که طوایف انام را بر چهار قسم کرد یکی را کاتوزی نام نهاد و فرمود که بروند و در کوه ها و مغارها جای سازند و بعبادت خدای تعالی و کسب علوم مشغول باشند و دیگری را نیساری و گفت که سپاهگری کنند و جمعی را نسودی لقب داد و بکشت و زراعت کردن امر فرمود و طبقه ای را اهنوخوشی خواند و گفت که به انواع حرفت ها بپردازند، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، در حاشیۀ برهان قاطع چ معین آمده: این اصطلاح را از شاهنامه گرفته اند، فردوسی گوید: ز هر پیشه در انجمن گرد کرد (جمشید) بدین اندرون سال پنجاه خورد گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش ... (شاهنامۀ چ بروخیم ج 1 ص 24)، کاتوزیان جمع ’کاتوزی’ است و ’کاتوز’یا ’کاتوزی’ بهیچوجه در ریشه زبانهای ایرانی دیده نمیشود و قطعاً در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت درآورده اند، با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده (نیساریان، بسودی، اهنوخوشی) تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث رابشکل پهلوی آن یعنی ’آتوریان’ استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانان است یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده، به عبارت دیگر موبدان، بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش -همچنین میتوان کلمه ’آتوربان’ را - که به همین معنی و مفرد است در مصراع فردوسی جای داد، (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت کاتوزی)، و رجوع به مزدیسنا صص 401- 406 شود
دهی است از دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، واقع در 3 هزارگزی جنوب گرمسار. کوهستانی، سردسیر، و آب آن از حبله رود، و محصول آن غلات و پنبه و بنشن و لبنیات است، 337 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند. از صنایع دستی محلی بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم در آن معمول است. راه مالرو دارد. از کار خانه پنبه ماشین بدان توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، واقع در 3 هزارگزی جنوب گرمسار. کوهستانی، سردسیر، و آب آن از حبله رود، و محصول آن غلات و پنبه و بنشن و لبنیات است، 337 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند. از صنایع دستی محلی بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم در آن معمول است. راه مالرو دارد. از کار خانه پنبه ماشین بدان توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
فرهنگها بمعنی زاهد و عابد نوشته اند باستناد شاهنامه. فردوسی گوید: (ز هر پیشه در انجمن گرد کرد (جمشید) بدین اندرون سال پنجاه خورد:) (گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش) کاتوزیان جمع} کاتوزی {است و} کاتوز {یا} کاتوزی {بهیچوجه در ریشه های زبانهای ایرانی دیده نمیشود وقطعا در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت آورده اند. آقای پور داود در نسخه خطی شاهنامه مورخ بسال 885 ه ق. متعلق بکتابخانه شخصی چستربیتی انگلیسی مصراع فردوسی را چنین دیده اند: گروهی که آموزیان خوانیش و بنابراین در ینجا} آموزیان {بجای کاتوزیان بکار رفته و اگر آن اصطلاح خود فردوسی باشد لغه درست بجای} آتوربان {و} آذربان {نمی نشیند بلکه مرادف} هیربدان {است که بعدها بموبدان نیز اطلاق شده. همین مصراع در نسخه خطی شاهنامه متعلق بکتابخانه دهخدا چنین آمده: گروهی که سوریان (آثوریان) خوانیش. با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث را بشکل پهلوی آن یعنی} آتوربانان - {استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانانست یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده و بعبارت دیگر موبدان. بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش همچنین میتوان کلمه} آتوربان {را که بهمین معنی و مفرد است در مصراع جای داد
فرهنگها بمعنی زاهد و عابد نوشته اند باستناد شاهنامه. فردوسی گوید: (ز هر پیشه در انجمن گرد کرد (جمشید) بدین اندرون سال پنجاه خورد:) (گروهی که کاتوزیان خوانیش برسم پرستندگان دانیش) کاتوزیان جمع} کاتوزی {است و} کاتوز {یا} کاتوزی {بهیچوجه در ریشه های زبانهای ایرانی دیده نمیشود وقطعا در اصل کلمه دیگری بوده است که کاتبان بدین صورت آورده اند. آقای پور داود در نسخه خطی شاهنامه مورخ بسال 885 ه ق. متعلق بکتابخانه شخصی چستربیتی انگلیسی مصراع فردوسی را چنین دیده اند: گروهی که آموزیان خوانیش و بنابراین در ینجا} آموزیان {بجای کاتوزیان بکار رفته و اگر آن اصطلاح خود فردوسی باشد لغه درست بجای} آتوربان {و} آذربان {نمی نشیند بلکه مرادف} هیربدان {است که بعدها بموبدان نیز اطلاق شده. همین مصراع در نسخه خطی شاهنامه متعلق بکتابخانه دهخدا چنین آمده: گروهی که سوریان (آثوریان) خوانیش. با امعان نظر در سه اصطلاح دیگر که فردوسی در ابیات بعد آورده تصور میرود که فردوسی کلمه مورد بحث را بشکل پهلوی آن یعنی} آتوربانان - {استعمال کرده باشد که بمعنی آتوربانان و آذربانانست یعنی نگاهبانان آتش و آتشکده و بعبارت دیگر موبدان. بنابراین مصراع فردوسی را چنین باید خواند: گروهی که آتوریان خوانیش همچنین میتوان کلمه} آتوربان {را که بهمین معنی و مفرد است در مصراع جای داد
جسمی است سفید رنگ که در شیرابه بسیاری از گیاهان تیره های توت و فرفیون و خرزهره و مرکبان و مخصوصا در شیرابه گیاه هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیره فرفیون است و در حدود 30 متر ارتفاع و یکمتر قطر دارد موجود است. درخت هوآ در ماه دوم تابستان گل میکند و در اسفند یا فروردین میوه اش میرسد. برای استخراج کائوچوک ابتدا در روی ساقه گیاه شکاف میدهند و پس از آن شیرابه را که از شکاف خارج میشود ده ظرف مخصوصی جمع میکنند. این شیرابه ابتدا مایع است ولی کم کم در مجاورت هوا منعقد گشته جامد میشود. کائوچوک یکی از کربورهای ئیدروژن پلی ترپن میباشد که برابر هوا اکسیده شده است. کائوچوک جسمی است سفید رنگ که در مجاورت هوا تیره رنگ میشود. این جسم در آب و الکل حل نمیگردد ولیکن در هیدرو کربورها کاملا حل میشود. برای تهیه کائوچوک خالص ابتدا کائوچوک غیر خالص را در آب و الکل شستشو میدهند سپس آنرا در کلروفرم یا در بنزین حل میکنند و چون مقداری الکل باین محلول اضافه کنند کائوچوک بحالت رسوب ته نشین میشود. کائوچوک در برودت (زیر صفر) سخت و شکننده میشود ولی در حرارت دوباره نرم میگردد و کشت مییابد و در 125 درجه سانتیگراد ذوب میشود. در حرارتهای زیاد کائوچوک با گوگرد (تا 15) ترکیب میگردد و تشکیل کائوچوک آتش فشانی میدهد که دیگر نمیچسبد و از آن اسباب بازی و لوله های لاستیکی و صفحه گرامافون میسازند. در درجات حرارتهای بالاتر ترکیب گوگرد با کائوچوک زیادتر میشود (30 تا 35 درصد) و تشکیل ابونیت میدهد که از آن شانه و دگمه و آلات عایق الکتریسیته میسازند. گیاه هوآ در برزیل و آمریکای مرکزی و هند و چین و هندوستان و افریقا کشت و تربیت میشود. مصارف صنعتی کائوچوک امروزه بسیار زیاد است و تقریبا اهمیت صنعتی آن از یکصد و بیست و پنج سال قبل (1840 م) باین طرف شناخته شده و اکنون در اکثر لوازم و ادوات صنعتی و پزشکی و خانه داری و اتومبیل و لباسهای غیر قابل نفوذ و غیره مورد مصرف دارد کائوچو. فرانسوی کندران زفتک
جسمی است سفید رنگ که در شیرابه بسیاری از گیاهان تیره های توت و فرفیون و خرزهره و مرکبان و مخصوصا در شیرابه گیاه هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیره فرفیون است و در حدود 30 متر ارتفاع و یکمتر قطر دارد موجود است. درخت هوآ در ماه دوم تابستان گل میکند و در اسفند یا فروردین میوه اش میرسد. برای استخراج کائوچوک ابتدا در روی ساقه گیاه شکاف میدهند و پس از آن شیرابه را که از شکاف خارج میشود ده ظرف مخصوصی جمع میکنند. این شیرابه ابتدا مایع است ولی کم کم در مجاورت هوا منعقد گشته جامد میشود. کائوچوک یکی از کربورهای ئیدروژن پلی ترپن میباشد که برابر هوا اکسیده شده است. کائوچوک جسمی است سفید رنگ که در مجاورت هوا تیره رنگ میشود. این جسم در آب و الکل حل نمیگردد ولیکن در هیدرو کربورها کاملا حل میشود. برای تهیه کائوچوک خالص ابتدا کائوچوک غیر خالص را در آب و الکل شستشو میدهند سپس آنرا در کلروفرم یا در بنزین حل میکنند و چون مقداری الکل باین محلول اضافه کنند کائوچوک بحالت رسوب ته نشین میشود. کائوچوک در برودت (زیر صفر) سخت و شکننده میشود ولی در حرارت دوباره نرم میگردد و کشت مییابد و در 125 درجه سانتیگراد ذوب میشود. در حرارتهای زیاد کائوچوک با گوگرد (تا 15) ترکیب میگردد و تشکیل کائوچوک آتش فشانی میدهد که دیگر نمیچسبد و از آن اسباب بازی و لوله های لاستیکی و صفحه گرامافون میسازند. در درجات حرارتهای بالاتر ترکیب گوگرد با کائوچوک زیادتر میشود (30 تا 35 درصد) و تشکیل ابونیت میدهد که از آن شانه و دگمه و آلات عایق الکتریسیته میسازند. گیاه هوآ در برزیل و آمریکای مرکزی و هند و چین و هندوستان و افریقا کشت و تربیت میشود. مصارف صنعتی کائوچوک امروزه بسیار زیاد است و تقریبا اهمیت صنعتی آن از یکصد و بیست و پنج سال قبل (1840 م) باین طرف شناخته شده و اکنون در اکثر لوازم و ادوات صنعتی و پزشکی و خانه داری و اتومبیل و لباسهای غیر قابل نفوذ و غیره مورد مصرف دارد کائوچو. فرانسوی کندران زفتک
شیره ای است که از تنه درخت هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیره فرفیون است به دست می آید. شیره این درخت را هنگامی که گرم کنند، کائوچوی خام فراهم می شود و آن جسم نرمی است که در صنعت برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود
شیره ای است که از تنه درخت هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیره فرفیون است به دست می آید. شیره این درخت را هنگامی که گرم کنند، کائوچوی خام فراهم می شود و آن جسم نرمی است که در صنعت برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود