کارمزد کارمزد پولی که کسی در ازای کاری که انجام داده می گیرد، مزد کار، اجرت، حق العمل، ویژگی کارمند غیررسمی فرهنگ فارسی عمید
کار مزد کار مزد مزدی که برای کاری دهند اجرت حق العمل، حق العمل بانک برای وصول و ایصال طلب مشتریان (از قبیل سفته ها بروات و غیره فرهنگ لغت هوشیار
کارمند کارمند آن که کاری دارد، کسی که در اداره یا مؤسسه ای به کار مشغول است، عضو، کارآمد، لایق فرهنگ فارسی معین