- کارفرما
- رییس
معنی کارفرما - جستجوی لغت در جدول جو
- کارفرما
- مقابل کارگر، در علم حقوق آنکه در قبال پرداخت مزد، کارگران را به کار می گمارد، صاحب کار،
برای مثال کارفرمای همی داند فرمودن کار / لاجرم کارگر از کار همی آید بر ، فرمانروا، حاکم، اثاث خانه، آنکه فرمان می دهد،(فرخی - لغت نامه - کارفرما) برای مثال برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر / کارفرمای قدر می کند این، من چه کنم؟ (حافظ - ۶۹۰)
- کارفرما
- صاحب و آمر، آنکه بکاری فرمان دهد، صاحب کارخانه
- کارفرما ((فَ))
- آن که دستور کار بدهد، صاحب کار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باری تعالی، امر کننده به عدل و داد، داددهنده
شایسته سزاوار، نافع سودمند
نافع و سودمند جهت پیشرفت کار، شایسته و سزاوار برای کار
کارافزا، برای مثال گه مان بفزایید و گهی باز بکاهید / بر خویشتن خویش همی کارفزایید (ناصرخسرو - ۴۴۷)