جدول جو
جدول جو

معنی کاتالنی - جستجوی لغت در جدول جو

کاتالنی
(لُ)
نام لاتین ’شالون - سور -مارن’. مردم آن از اقوام گل (غالیا) بلژیک هستند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاشانی
تصویر کاشانی
از مردم کاشان، کاشی، تهیه شده در کاشان، مربوط به کاشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتالوگ
تصویر کاتالوگ
فهرست کالاها یا تولیدات یک مؤسسه یا نمایشگاه، دفترچه ای که در آن طرز کار قسمت های مختلف یک دستگاه توضیح داده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتالپسی
تصویر کاتالپسی
بی حرکتی و ثابت ماندن دست، پا یا سایر اندام ها، به دلیل سفت شدن ماهیچه ها، در بعضی از بیماری ها یا در افراد هیپنوتیزم شده
فرهنگ فارسی عمید
تغییر سرعت واکنش های شیمیایی توسط جسمی که خود در پایان بدون تغییر باقی می ماند
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 15هزارگزی شمال باختری دشتیاری، کنار راه مالرو و قصر قند به دشتیاری، جلگه، گرمسیر مالاریائی، سکنه 250 تن، آب از باران و چاه، محصول آنجا حبوبات، ذرت، لبنیات، شغل اهالی زراعت، گله داری، راه آنجا مالرو است، ساکنین از طایفۀ سردار زائی هستند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
در سانسکریت کاتینه یکی از فرزندان براهم که در تألیف کتاب سمرت شرکت کرده اند. (تحقیق ماللهند بیرونی ص 63)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نام یکی از دو تن باقیماندۀ سردسته های شورشیان پارتاک (پارتاکن) که اسکندر، کراتر را مأمور دفع آنها کرد. (از ایران باستان ج 2ص 1757)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
فهرست. فهرست کتابها و مال التجاره و غیر آنها
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نهری است به اسپانیا. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
مخفف کاویانی، (از برهان)،
- کاوانی درفش، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به شاتان. رجوع به شاتان شود
لغت نامه دهخدا
ملکۀ سابق سربی است (1941-1859 میلادی)، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی، پولشری استوردزا بود، وی به سال 1875 میلادی با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت
لغت نامه دهخدا
شهر و بندر صقلیه (سیسیل) در ساحل شرقی که اغلب اوقات از آتشفشان ’اتنا’ خراب و ویران میگردد، سکنه 245700 تن است، محصول آنجا پوست حیوانات، انواع میوه و شراب و روغن نباتی است
لغت نامه دهخدا
نوعی از زردآلو. (آنندراج) :
از رنگ طلایی کتانی
پیراهن مه کند کتانی.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَتْ تا)
ابوبکر محمد بن علی بن جعفر الکتانی یکی از مشایخ صوفیه است. مسکن او به مکه بود وفاتش در این شهر در322 هجری قمری به زمان قاهر خلیفه اتفاق افتاد. رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 778 و انساب سمعانی شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کَتْ تا)
منسوب به کتان. از کتان. رجوع به کتان شود، نوعی کفش که رویۀ آن از پارچه کنند. کفش کتانی، نوعی گل. گل کتانی. (فرهنگ فارسی معین) ، نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارای برجستگیهایی است بطرح تار و پود پارچۀ کتان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
حسن بن علی بن سعید بن عبداﷲ شاتانی، ملقب به علم الدین، مردی ادیب و شاعر و فاضل بود، بنزد صلاح الدین یوسف بن ایوب آمد و صلاح الدین مقدم او را گرامی داشت، دانشمندان وی را مدایح بسیار گفته اند، در علم مبرز بود، در بغداد فقه شافعی را فراگرفت، از قاضی ابوبکر محمد بن عبدالباقی انصاری و ابومنصور عبدالرحمن بن محمد القزاز و ابوالقاسم اسماعیل بن محمد سمرقندی و دیگران سماع کرد، و گفته اند وی در آخر عمر از آن پس که بر وی حدیث قرائت کردند تغییر یافت، به سال 513 متولد گردید و در ماه شعبان سال 579 درگذشت، از ابن السجزی و ابن الجوالیقی ادب فراگرفت و به دمشق آمد ودر آن شهر مجلس وعظی بسال 531 برای او بر پا ساختند، (معجم البلدان)، و رجوع به زرکلی ج 2 ص 403 شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی الحسنی الادریسی الفاسی. از اوست: 1- حکم. 2- خبئهالکون. 3- الرحمه المرسله فی شأن حدیث البسلمه. 4- السرالخفی الامتنانی الواصل الی ذکرالراتب الکتانی. 5- فنیه السائل فی اختصار الشمائل. 6- الکمال المتلالی و الاستدلالات العوالی. 7- لسان الحجه البرهانیه فی الذب عن شعائر الطریقه الاحمدیه الکتانیه. 8- لقطه العجلان بشرح الصلاه الانموذجیه. 9- مفاکهه ذوی النیل والاجاده فی الرد علی مدیر جریده السعاده. (معجم المطبوعات)
جعفر بن حسنی ادریسی متوفی 1323 ه. ق. از اوست: 1- رساله فی احکام اهل الذمه. 2- الشرب المختصر و السرالمنتظر من معین اهل القرن الثالث عشر. 3- منتخب الاقاویل فی ما یتعلق بالسراویل (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
کشور یا مجموعه ای از امارات به شبه جزیره مالاکا در ساحل شرقی خلیج سیام و تابع دولت سیام، مساحت 12950هزار گز مربع، دارای صدهزار تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(لُنْیْ)
نقطه ای از اسپانیا که در کتب مسلمین به نام ’کتلونیه’ یاد شده و کرسی آن برشلونه است. رجوع به اسپانیا در همین لغت نامه و رجوع به کتلونیه شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
منسوب به کاتاانی از پس آنها سپاهیان فریگیه و کاتاانییان حرکت میکردند و در صفوف آخری پارتیها، که اکنون در پارت مسکن دارند. (ایران باستان ج 2 ص 1381)
لغت نامه دهخدا
درختی است زیبا دارای تنه کوتاه و برگهای پهن و گل های سفید که در کنار نهرها و در سایه، خوب میروید، چوبش سبک و قهوه ای رنگ است و از آن برای تیر استفاده میکنند، در مجاورت خاک دوام بسیار دارد
لغت نامه دهخدا
(رُ)
نام ولایتی در کیلیکیه: اردشیر امر کرد ’داتام’ قوه خود را علیه آس پیس والی کاتاانی به کار برد والی مزبور نظر به اینکه ایالت او دارای معابر تنگ و جنگلهای زیاد بود و با قوّۀ کم میتوانست در مقابل لشکر زیاد پافشارد یاغی شده مالیاتی را که برای دربار حمل میکردند ضبط کرده بود. (ایران باستان ج 2 ص 1143)
لغت نامه دهخدا
انژلیکا، مغنیۀ ایطالیائی متولد در ’سینیگاگلیا’ (1779 - 1819)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاتالگ
تصویر کاتالگ
فهرست کتابها و مال التجاره و غیر آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتالچی
تصویر کوتالچی
مغولی پالاد گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتالپا
تصویر کاتالپا
لاتینی دلبرگ گوالدوزک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتانی
تصویر کتانی
یانه ای بزرکی منسوب به کتان: (نزد خورشید فضل گردو نی پیش مهتاب طبع کتانی) (سنائی)، نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارا بر جستگیها یی است بطرح تار و پود پارچه کتان
فرهنگ لغت هوشیار
کاتالپس فرانسوی مرگدیس کرختی فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعه عضلانی. دراین حالت اندامها وتنه وضع خود را بیک حالت حفظ میکنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام میدهند ولی پاسخ به تحریکات و حرکات ارادی سلب میشود. علت این عارضه ناخوشیهای مراکز عصبی و هیستری و برخی مسمومیتها خصوصا الکلیسم و ازدیاد اوره خون میتواند باشد
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هوکنادی نفوذ و قدرتی که برخی مواد بر روی فعل و انفعالات شیمیایی بمنظور تسریع و تسهیل ترکیبات عناصر و مواد مختلف بکار میبرند. ماده و جسمی که عمل کاتالیز را انجام میدهد کاتالیزور نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشانی
تصویر کاشانی
منسوب به کاشان اهل کاشان از مردم کاشان، ساخته کاشان: قالی کاشانی
فرهنگ لغت هوشیار
((لِ))
فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعه عضلانی. در این حالت اندام ها و تنه وضع خود را به یک حالت حفظ می کنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام می دهند ولی پاسخ به تحریکات حرکات ارادی سلب می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاتالوگ
تصویر کاتالوگ
((لُ))
دفترچه ای که طرز کار دستگاهی را نشان دهد، کارنما (واژه فرهنگستان)، فهرست، فهرست راهنمای اشیاء، بروشور، کالانما (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین