جدول جو
جدول جو

معنی کاتالیز

کاتالیز
تغییر سرعت واکنش های شیمیایی توسط جسمی که خود در پایان بدون تغییر باقی می ماند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کاتالیز

کاتالیز

کاتالیز
فرانسوی هوکنادی نفوذ و قدرتی که برخی مواد بر روی فعل و انفعالات شیمیایی بمنظور تسریع و تسهیل ترکیبات عناصر و مواد مختلف بکار میبرند. ماده و جسمی که عمل کاتالیز را انجام میدهد کاتالیزور نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار

کاتالوگ

کاتالوگ
فهرست کالاها یا تولیدات یک مؤسسه یا نمایشگاه، دفترچه ای که در آن طرز کار قسمت های مختلف یک دستگاه توضیح داده می شود
کاتالوگ
فرهنگ فارسی عمید

کاتولیک

کاتولیک
فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای دین خود دانند فرانسوی پاپگرا پیشوای اسقفان جاثیق، پیرو فرقه ای از مسیحیت که پاپ را پیشوای دین خود دانند. یا مذهب کاتولیک. مذهب فرقه ای از مسیحیان که پاپ را پیشوای خود دانند کاتولیسیسم
فرهنگ لغت هوشیار

کاتالیزور

کاتالیزور
انگیزه، کمک کننده، در اصطلاح شیمی ماده ای که انجام واکنش شیمیائی را تسریع و ممکن میکند اما خود وارد واکنش شیمیائی نمی شود
فرهنگ لغت هوشیار

کاوالیه

کاوالیه
فرانسوی. سواره، همراه سر بازی که در صنف سوار است سواره، مردی که زنی را در رقص و ضیافت همراهی کند
فرهنگ لغت هوشیار