- ژیزریت
- فرانسوی آبفشانسنگ زبانزد زمین شناسی
معنی ژیزریت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی دمه ای است زهر ناک که به پوست آسیب می رساند. زهر دم
ترکیب فلز و گوگرد
برتری، نیکویی
منسوب به پیزر، آنکه پیزر فرو شد، شیشه به پیزر گرفته تاازشکستن مصون ماند، سبدبافته ازپیزرو جگنو آنرا باری حمل نان لواش بکار برند، پیزر جگن: آن قدر باد بروتی که بسر داشت رقیب باد زن وار همه پیزری آمد بیرون. (لغ) -6 هیچکاره سست: این طبل پیزری کالبد را و این انبان پر شبه تن راچه پیش نهاده ای ک -7 شخص زبون پفیوز. پی زن: آنکه از اثرپای پیماینده را شناسد قایف: بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص این کرزپی زن شبهه کرد که گفت: این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثرقدم محمد ابن عبد الله است، اسب و دیگر ستور
سست، بی دوام، ضعیف، بیکاره
نوعی کانی زرد رنگ با ترکیب سولفید اهن متبلور
اختلاف و مباینت، بودن یکی از دو چیز یا دو امر خلاف دیگری
بررسی پزشکی برای ارزیابی سلامت فرد یا تشخیص نوع بیماری او، پولی که پزشک در ازای معاینۀ فرد دریافت می کند
کنش ساخته فارسی گویان دو گانگی بینونت دوگانگی تغییر، مقابل هوهویت است و به چند قسم تقسیم می شود که عبارتند از: غیریت در جنس غیریت در نوع غیریت در فصل و غیریت در عرض
فرانسوی دیدار باز دید، پارنج پایمزد دیدار بازدید، عیادت بیمار از طرف پزشک، پایمزد پزشک حق القدم
سست، بی دوام
دیدار، بازدید، ملاقات بیمار از طرف پزشک
نیکو بودن، صلاح
فرانسوی آبفشان