منسوب به پیزر، آنکه پیزر فرو شد، شیشه به پیزر گرفته تاازشکستن مصون ماند، سبدبافته ازپیزرو جگنو آنرا باری حمل نان لواش بکار برند، پیزر جگن: آن قدر باد بروتی که بسر داشت رقیب باد زن وار همه پیزری آمد بیرون. (لغ) -6 هیچکاره سست: این طبل پیزری کالبد را و این انبان پر شبه تن راچه پیش نهاده ای ک -7 شخص زبون پفیوز. پی زن: آنکه از اثرپای پیماینده را شناسد قایف: بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص این کرزپی زن شبهه کرد که گفت: این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثرقدم محمد ابن عبد الله است، اسب و دیگر ستور منسوب به پیزر، آنکه پیزر فرو شد، شیشه به پیزر گرفته تاازشکستن مصون ماند، سبدبافته ازپیزرو جگنو آنرا باری حمل نان لواش بکار برند، پیزر جگن: آن قدر باد بروتی که بسر داشت رقیب باد زن وار همه پیزری آمد بیرون. (لغ) -6 هیچکاره سست: این طبل پیزری کالبد را و این انبان پر شبه تن راچه پیش نهاده ای ک -7 شخص زبون پفیوز. پی زن: آنکه از اثرپای پیماینده را شناسد قایف: بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص این کرزپی زن شبهه کرد که گفت: این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثرقدم محمد ابن عبد الله است، اسب و دیگر ستور