جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیزری

پیزری

پیزری
منسوب به پیزر، آنکه پیزر فرو شد، شیشه به پیزر گرفته تاازشکستن مصون ماند، سبدبافته ازپیزرو جگنو آنرا باری حمل نان لواش بکار برند، پیزر جگن: آن قدر باد بروتی که بسر داشت رقیب باد زن وار همه پیزری آمد بیرون. (لغ) -6 هیچکاره سست: این طبل پیزری کالبد را و این انبان پر شبه تن راچه پیش نهاده ای ک -7 شخص زبون پفیوز. پی زن: آنکه از اثرپای پیماینده را شناسد قایف: بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص این کرزپی زن شبهه کرد که گفت: این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثرقدم محمد ابن عبد الله است، اسب و دیگر ستور
فرهنگ لغت هوشیار

خیزری

خیزری
نوعی از رفتار با تبختر که در آن تفکک اعضاء باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

عیزری

عیزری
محمد بن محمد بن محمد بن خضر، از نواده های عروه بن زبیر بن العوام قریشی، ملقب به شمس الدین. وی از فقهای شافعی بود و به سال 724 هجری قمری در قدس متولد گشت و در قاهره پرورش یافت و بسال 808 در غزه درگذشت. او راست: الغیاث، ادب الفتوی، غرائب السیر، مصباح الزمان فی المعانی و البیان، الکوکب المشرق و قضم الضرب فی نظم کلام العرب. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

شیزری

شیزری
منسوب است به شیزر که شهر و دژ استواری در شام نزدیک حمص است. (از لباب الالباب)
لغت نامه دهخدا