جایی که آب در آن جمع می شود، آبگیر، تالاب، برای مثال می ستان اکنون بدانگه کاین زمین همچون ستی / آب چون مهتاب و بر ماهی چو زندان گشته ژی (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۱)، استخر، جوی
جایی که آب در آن جمع می شود، آبگیر، تالاب، برای مِثال می ستان اکنون بدانگه کاین زمین همچون ستی / آب چون مهتاب و بر ماهی چو زندان گشته ژی (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۱)، استخر، جوی
آبگیر، آبدان، شمر، (لغت نامۀ اسدی)، جائی که آب در آن جمع شده باشد، (برهان)، غفچی، کوژی، تالاب، غدیر، اوشال، ژیر، آژیر، شاید این کلمه صورت دیگری از کلمه جوی باشد: ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم صدو بر هر مژه ای ژی، رودکی (از لغت نامۀ اسدی)، می ستد باید بدین گه کاین زمین همچون ستی آب چون مهتاب و بر ماهی چو زندان گشته ژی، ابوشکور، بسی ژی در آن مرغزار و شکار بیاسود خسرو در آن مرغزار، فردوسی، رخ اعداش چو نی باد و سرش سبز چو سرو سال عمرش بعدد باد فزون از الفی ناصحش باد سرافراز چو در بستان سرو حاسدش باد فرو گل شده چون نی در ژی، سوزنی (از آنندراج)، در شبنم هوای درش قطره ای است چرخ وز قطرۀ سحاب کفش شبنمی است ژی، سیف اسفرنگ (از جهانگیری)
آبگیر، آبدان، شَمَر، (لغت نامۀ اسدی)، جائی که آب در آن جمع شده باشد، (برهان)، غفچی، کوژی، تالاب، غدیر، اوشال، ژیر، آژیر، شاید این کلمه صورت دیگری از کلمه جوی باشد: ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم صدو بر هر مژه ای ژی، رودکی (از لغت نامۀ اسدی)، می ستد باید بدین گه کاین زمین همچون ستی آب چون مهتاب و بر ماهی چو زندان گشته ژی، ابوشکور، بسی ژی در آن مرغزار و شکار بیاسود خسرو در آن مرغزار، فردوسی، رخ اعداش چو نی باد و سرش سبز چو سرو سال عمرش بعدد باد فزون از الفی ناصحش باد سرافراز چو در بستان سرو حاسدش باد فرو گل شده چون نی در ژی، سوزنی (از آنندراج)، در شبنم هوای درش قطره ای است چرخ وز قطرۀ سحاب کفش شبنمی است ژی، سیف اسفرنگ (از جهانگیری)
فرانسوی گچ سولفات کلسیم آبدار است که بلورهایش به شکل ماکلهای سر نیزه یی متبلور میشود. بلورها در حالت طبیعی بیرنگند ولی بر اثر حرارت آب خود را از دست میدهند و سفید میشوند: جبس جص جیبسین
فرانسوی گچ سولفات کلسیم آبدار است که بلورهایش به شکل ماکلهای سر نیزه یی متبلور میشود. بلورها در حالت طبیعی بیرنگند ولی بر اثر حرارت آب خود را از دست میدهند و سفید میشوند: جبس جص جیبسین
فرانسوی سوخت پاش لوله ایست فلزی (مس یا روی) که دهانه آن به وسیله پیچی بسته میشود. این پیچ دارای سوراخی است که بطور دقیق محاسبه شده و مقدار معینی بنزین را وارد کاربراتور میکند سوخت پاش
فرانسوی سوخت پاش لوله ایست فلزی (مس یا روی) که دهانه آن به وسیله پیچی بسته میشود. این پیچ دارای سوراخی است که بطور دقیق محاسبه شده و مقدار معینی بنزین را وارد کاربراتور میکند سوخت پاش