جدول جو
جدول جو

معنی ژیان

ژیان
تندخو، درنده، خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب برای مثال سگ کیست روباه نازورمند / که شیر ژیان را رساند گزند (نظامی۵ - ۸۲۴)، مورچگان را چو بود اتفاق / شیر ژیان را بدرانند پوست (سعدی - ۱۲۴)
تصویری از ژیان
تصویر ژیان
فرهنگ فارسی عمید