جدول جو
جدول جو

معنی ژرف - جستجوی لغت در جدول جو

ژرف
عمیق
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
فرهنگ واژه فارسی سره
ژرف
عمیق، گود، خواه دریا باشد و خواه چاه
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
فرهنگ لغت هوشیار
ژرف
گود، عمیق، دور و دراز، برای مثال به دریای ژرف آنکه جوید صدف / ببایدش جان برنهادن به کف (اسدی - لغت نامه - ژرف)، هر آن کاو به ره برکند ژرف چاه / سزد گر نهد در بن چاه گاه (فردوسی - ۳/۳۱۳) ویژگی کلام یا نوشته ای که معنای بسیار داشته باشد، برای مثال جاهل نرسد در سخن ژرف تو آری / کف بر سر بحر آید پیدا نه به پایاب (خاقانی - ۵۸)
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
فرهنگ فارسی عمید
ژرف
((ژَ))
گود، عمیق، دور، دراز
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژرفی
تصویر ژرفی
(دخترانه)
عمق، ژرفا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفا
تصویر ژرفا
(دخترانه)
عمیق، عمیق ترین یا دورترین نقطه جایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفا
تصویر ژرفا
عمق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژرفا
تصویر ژرفا
عمق گودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرفا
تصویر ژرفا
گودی چاه، حوض، دریا یا چیز دیگر، عمق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرفا
تصویر ژرفا
عمق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کژرف
تصویر کژرف
((کَ رَ))
گیاهی است بسیار بدبو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کژرف
تصویر کژرف
گیاه بدبو، برای مثال من پس تو سنبل تر چون چرم / گر تو همی کژرف گنده چری (ناصرخسرو۱ - ۴۵۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرفین
تصویر ژرفین
(دخترانه)
عمیق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفایش
تصویر ژرفایش
تعمیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژرف نگری
تصویر ژرف نگری
تعمق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژرف دریا
تصویر ژرف دریا
اقیانوس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژرفیابی
تصویر ژرفیابی
اندازه گیری، عمق چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
یک نوع دستگاهی که برای سنجش عمق دریاها بکار می رود که در کشتی کار گذاشته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف نگر
تصویر ژرف نگر
باریک بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف بینی
تصویر ژرف بینی
غور در امور تعمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف بین
تصویر ژرف بین
آنکه در امور تعمق کند عمیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف آشکار
تصویر ژرف آشکار
وضوح تا عمق صحنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف یابی
تصویر ژرف یابی
اندازه گیری عمق چیزی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف یاب
تصویر ژرف یاب
آنکه عمق چیزی را اندازه می گیرد، غوررس، کنایه از باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف بین
تصویر ژرف بین
کسی که در امری غوررسی کرده و پایان آن را در نظر می گیرد، تیزبین، باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف نگری
تصویر ژرف نگری
ژرف نگریستن، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف بینی
تصویر ژرف بینی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف نگر
تصویر ژرف نگر
کسی که در امری غوررسی می کند و پایان آن را می نگرد، ژرف بین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف بین
تصویر ژرف بین
آن که به مسایل به دقت می نگرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژرف اندیش
تصویر ژرف اندیش
((~. اَ))
آن که به صورت جدی و دقیق می اندیشد، آن که عادت به فعالیت فکری پی گیر و جدی دارد
فرهنگ فارسی معین
دستگاهی برای سنجش عمق دریاها که در کشتی کار گذاشته می شود و عمق دریا را از روی سرعت صوت (مدتی که صوت به کف دریا برسد و به دستگاه منعکس گردد) اندازه می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرفنا
تصویر ژرفنا
ژرفا، گودی، جای ژرف، جای گود، گودترین نقطۀ کف دریا یا اقیانوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف اندیش
تصویر ژرف اندیش
کسی که به پایان امری می اندیشد، آنکه در امری تعمق و غوررسی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرف
تصویر شرف
(پسرانه)
بزرگواری، برتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حرف
تصویر حرف
سخن، بندواژه، وات، واج
فرهنگ واژه فارسی سره