جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کژرف

کژرف

کژرف
گیاه بدبو، برای مِثال من پس تو سنبل تر چون چرم / گر تو همی کژرف گنده چری (ناصرخسرو۱ - ۴۵۳)
کژرف
فرهنگ فارسی عمید

کژرف

کژرف
گیاهی باشد بغایت بدبوی. چون بر دست گیرند بوی آن مدتها از دست نرود. اما با مراجعه به مآخذ این گیاه شناخته نشد زیرا تعداد زیادی از گیاهان همین خاصیت را دارند. (از فرهنگ فارسی معین) :
من پس تو سنبل خوش چون چرم
گر تو همی کژرف گنده چری.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

کژ رف

کژ رف
در فرهنگها آمده: گیاهی باشد بغایت بد بوی چون بر دست گیرند بوی آن مدتها از دست نرود: (من پس تو سنبل خوش چون چرم گر تو همی کژرف گنده چری ک) (ناصر خسرو) توضیح: با مراجعه بماخذ این گیاه شناخته نشد زیرا تعداد زیاد از گیاهان همین خاصیت را دارند
فرهنگ لغت هوشیار

کیرف

کیرف
نام قدیمی آن ’ویاتکا’. شهری است در اتحاد جماهیر شوروی (سابق) که بر کنار رود ویاتکا واقع است و 309000 تن سکنه دارد و صنایع نساجی و فلزسازی آن مهم است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

ژرف

ژرف
گود، عمیق، دور و دراز، برای مِثال به دریای ژرف آنکه جوید صدف / ببایدش جان برنهادن به کف (اسدی - لغت نامه - ژرف)، هر آن کاو به ره برکَنَد ژرف چاه / سزد گر نهد در بُن چاه گاه (فردوسی - ۳/۳۱۳) ویژگی کلام یا نوشته ای که معنای بسیار داشته باشد، برای مِثال جاهل نرسد در سخن ژرف تو آری / کف بر سر بحر آید پیدا نه به پایاب (خاقانی - ۵۸)
ژرف
فرهنگ فارسی عمید

کرف

کرف
نقره و مس سوخته که با آن بر ظرف های نقره نقش می زنند، برای مِثال زرگر فرونشاند کرف سیه به سیم / من باز برنشانم سیم سره به کرف (کسائی - صحاح الفرس - کرف)
کرف
فرهنگ فارسی عمید

کرف

کرف
یکی از گونه های درخت افرا که در جنگلها شمال ایران فراوان است و جزو درختان نواحی مرتفع جنگلها است کرف کرکو تلین ککم کیکم چیت که پلت افرای صحرایی. (اسم)} قیرسوخته و گروهی سیم (نقرهء) سوخته را گویند و سیم درست بود: . {} زر گر فرو نشاند کرف سیه بسیم من باز برنشاندم سیم سره بکرف) (کسائی)
فرهنگ لغت هوشیار