- چیلانه (دخترانه)
- درخت عناب
معنی چیلانه - جستجوی لغت در جدول جو
- چیلانه
- عناب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، چیلان، جیلان، سنجد گرگان، تبرخون
آلات و ادوات آهنی از قبیل زرفین، حلقه، زنجیر در، قفل، کلید، کارد و چاقو
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، جیلان، سیلانه، سنجد گرگان، تبرخون
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، جیلان، سیلانه، سنجد گرگان، تبرخون
آلات و ادواتی که از آهن سازند مانند زرفین در و زنجیر و حلقه های کوچک و یراق زین و لگام اسب و رکاب
خالص، پاک و بی غش، ناب
پیش پرداخت
ابلهانه
خرابه
بی هسته بدون دانه
ویرانه
قسمتی از بهای شیئی را گویند که اول پرداخت گردد، پیش بها
بیخرد، بیعقل، مجنون
زمان دراز، کهن
ماژول، مقیاس
اجنبی
قفل ساز
آنوال
مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
بزانه (نسیم) وزانه باد نرم
دسته شاد اسپرم، از نام های تازی بر زنان دسته ریحان دسته شاهسپرغم
برقع و پرده و حجاب و نقاب
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
پارسی تازی گشته گیلانی گردناک
آنکه آهن آلات خرد از قبیل قفل کلید چفت ورزه زنجیر انبر میخ و مانند آنها سازد