مطلق آنچه از جایی بچکد. (برهان). هر چه از جایی بیفتد. (ناظم الاطباء) ، قطره و چکیدن را نیز گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). چک و چکره و چکه. چیکله. (در لهجۀ روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). و رجوع به چک و چکره و چکه شود، ناصیه. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاک شود
مطلق آنچه از جایی بچکد. (برهان). هر چه از جایی بیفتد. (ناظم الاطباء) ، قطره و چکیدن را نیز گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). چک و چکره و چکه. چیکلَه. (در لهجۀ روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). و رجوع به چک و چکره و چکه شود، ناصیه. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاک شود
کاغذی که عطار در آن مشک و عنبر یا داروی دیگر می پیچد، کاغذ در هم پیچیده و مچاله شده، برای مثال بنشست و یکی کاغذکی چکسه برون کرد / حاصل شده از کدیه به جوجو نه به مثقال (انوری - ۶۷۱) چکس، نشیمن باز و شاهین، لانه و آشیانه ای که برای پرندگان شکاری درست می کنند، برای مثال عنان به مرکب توسن مده مگر به حساب / به چکسه بازنیاید چو اوج گیرد باز (نزاری - رشیدی - چکسه)
کاغذی که عطار در آن مشک و عنبر یا داروی دیگر می پیچد، کاغذ در هم پیچیده و مچاله شده، برای مِثال بنشست و یکی کاغذکی چکسه برون کرد / حاصل شده از کدیه به جوجو نه به مثقال (انوری - ۶۷۱) چکس، نشیمن باز و شاهین، لانه و آشیانه ای که برای پرندگان شکاری درست می کنند، برای مِثال عنان به مرکب توسن مده مگر به حساب / به چکسه بازنیاید چو اوج گیرد باز (نزاری - رشیدی - چکسه)
خرده مالک، آب، ملک یا گله ای که چند مالک داشته باشد، گله ای که هر یک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند، چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند
خرده مالک، آب، ملک یا گله ای که چند مالک داشته باشد، گله ای که هر یک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند، چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند
چکّه، قطره، آب اندک که از جایی یا چیزی بچکد، مقدار کمی از مایع مثلاً یک چکه آب نمانده بود، برای مثال هفت دریا اندرو یک قطره ای / جمله هستی ها ز موجش چکره ای (مولوی - ۷۴۸)
چِکِّه، قطره، آب اندک که از جایی یا چیزی بچکد، مقدار کمی از مایع مثلاً یک چکه آب نمانده بود، برای مِثال هفت دریا اندرو یک قطره ای / جمله هستی ها ز موجش چکره ای (مولوی - ۷۴۸)
جذام، بیماری عفونی مزمن که از علائم آن کم خونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام و خونریزی از بینی می باشد، گاهی مادۀ متعفنی از بینی خارج می شود، موهای پلک و ابروها می ریزد، لکه هایی در پیشانی و چانه بروز می کند و لب ها و گونه ها متورم می شود، خوره، داءالاسد، لوری، کلی
جُذام، بیماری عفونی مزمن که از علائم آن کم خونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام و خونریزی از بینی می باشد، گاهی مادۀ متعفنی از بینی خارج می شود، موهای پلک و ابروها می ریزد، لکه هایی در پیشانی و چانه بروز می کند و لب ها و گونه ها متورم می شود، خُورِه، داءُالاَسَد، لوری، کُلی
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
نازنین پر ناز زن همانندی همتاشی قطعه ای که از هندوانه و خربزه و مانند آن با کارد برند قاچ، قطعه ای از لباس و پارچه که به میخ یا جای دیگر بند شود و پاره گردد
نازنین پر ناز زن همانندی همتاشی قطعه ای که از هندوانه و خربزه و مانند آن با کارد برند قاچ، قطعه ای از لباس و پارچه که به میخ یا جای دیگر بند شود و پاره گردد