جدول جو
جدول جو

معنی چکنه

چکنه
خرده مالک، آب، ملک یا گله ای که چند مالک داشته باشد، گله ای که هر یک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند، چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند
تصویری از چکنه
تصویر چکنه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چکنه

چکنه

چکنه
در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه، به معنی خرده مالک است، چنانکه گویند: آب چکنه یا ملک چکنه یا گلۀ چکنه به معنی آب یاملک یا رمه ای که متعلق به چندین مالک و صاحب است
لغت نامه دهخدا

چکنه

چکنه
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’دو قریه است در سر ولایت نیشابور که یکی را چکنه علیا و دیگری را چکنه سفلی نامند و این دو قریه خالصۀ دیوانی و قدیم النسق اند و هوایی سردسیری دارند و از آب چشمه مشروب میشوند’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 352). و رجوع به چکنه بالا و چکنه پائین شود
لغت نامه دهخدا

آکنه

آکنه
آنچه از پشم و پنبه و لاس و پر جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهانین و مانند آن کنند حشو آکین
فرهنگ لغت هوشیار

چینه

چینه
دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد، هر طبقه از دیوار گلی، دیوار گلی، قسمتی از ساختمان پوسته جامد کره زمین که دارای ساختمان مشابه از لحاظ مواد ترکیبی است و آثار و بقایای فسیل شناسی آن مربوط بیک زمانست طبقه زمین
فرهنگ لغت هوشیار