گوشتی که مانند زبان در میان فرج زنان باشد. (برهان) (آنندراج). گوشت پاره ای که در بالا و میان فرج باشد. (ناظم الاطباء). تکۀ گوشت و رگی که بالای فرج زنان است. (فرهنگ نظام). تلاق. بظر. (ناظم الاطباء). چچوله. (فرهنگ نظام). گوشت پاره مانندی در بالای فرج زنان که در ختنه بریده میشود. پاره ای گوشت میان فرج زن که اهل تسنن بریدن آنرا سنت دانند: خُنتَب، چچلۀ دختران پیش از ختان. (منتهی الارب). رجوع به تلاق و بظر و چچوله شود
بمعنی چپچله است که زمین پر گل ولای و لغزنده باشد. (برهان) (آنندراج). زمینی را گویند که پر آب وگل باشد چنانکه پای در آن بلغزد. (جهانگیری). چپچله و زمین پر گل ولای. (ناظم الاطباء) خلاب و خلاش. (جهانگیری). رجوع به چپچله و خلاب و خلاش شود، لخشک را نیز گویند و آن کوه پارۀ نرمی باشد که طفلان بر آن لغزند. (برهان) (آنندراج). لخشک و کوهپارۀ برفی که کودکان بر آن لغزند. (ناظم الاطباء). سُرسُره. رجوع به چپچله شود