نازنین پر ناز زن همانندی همتاشی قطعه ای که از هندوانه و خربزه و مانند آن با کارد برند قاچ، قطعه ای از لباس و پارچه که به میخ یا جای دیگر بند شود و پاره گردد
آنچه از جامه و جز آن به جایی بند شده پاره گردد. (از برهان) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : اقتواء، شکله برکشیدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). تقویر، شکله برکشیدن جامه. (تاج المصادر بیهقی)
پارچه ای که با کارد از خربزه و هندوانه و جز آن بردارند. (ناظم الاطباء). سر خربزه را چون ببرند آنچه بریده اند شکله گویند و به تازی قوارهالبطیخ گویند. (از برهان) (از انجمن آرا) (آنندراج). قواره ای که از خربزه برگیرند. برش. قواره. قاچ. کلاهوار. مهک. برشهای خربزه و هندوانه. (یادداشت مؤلف) ، بعضی گویند شکله پارچه ای است که سر چوبی دراز بندند برای رمانیدن مرغان چنانکه کبوتربازان کنند. (از انجمن آرا) (از آنندراج)
سرخ و سپیدی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سرخی که به آن سفیدی آمیخته بود. (مهذب الاسماء) ، سرخی سپیدی چشم یا عام است. (منتهی الارب) (آنندراج). سرخ سپیدی چشم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، همانندی. مشابهت: فیه شکله من ابیه، در او مشابهتی از پدر است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
کنار کوهی از گیاهان درخت سدر چوبی است بمقدار چهار انگشت که وسط آن باریکتر از دو سر وی است و وسط آن طناب بندند و آن برای اتصال دو قطعه خیمه بکار رود، چوبی که لای انگشتان متهمان میگذاشتند و فشار میدادند تا بجرم خود اقرار کنند