جدول جو
جدول جو

معنی چچی - جستجوی لغت در جدول جو

چچی
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’دو قریه است از محال قبه. در سال 1225 هجری قمری شیخعلی خان دربندی درین محل از قشون روس شکست خورد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 214)
لغت نامه دهخدا
چچی
هیزم نیم سوخته وشعله ور، گیاهی که در گندم زارها روید و دارای دانه های تلخ استدر صورت.، سوداگر، بازرگان خرده پای و دوره گرد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چچو
تصویر چچو
پستان زن یا حیوان ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرچی
تصویر چرچی
فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سقطی، خرده فروش، پیله ور، پیلور، سقط فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چای
تصویر چای
درختچه ای با برگ های دندانه دار که معمولاً در نقاط معتدل و مرطوب می روید، برگ های این گیاه که دارای تئین، نئوفیلین، تانن، اسیدگالیک، ویتامین c، دم کردۀ برگ های خشک این گیاه که به صورت نوشیدنی گرم مصرف می شود
چای آق پر: نوعی چای با پرهای سفید
چای باروتی: نوعی چای مرغوب شکسته و بسیار نرم
چای پر درشت: نوعی چای
چای زرین: نوعی چای با پرهای درشت و زرد رنگ
چای سبز: نوعی چای محرک با طعم تند که برگ های آن را پس از چیدن فوراً در هوای آزاد خشک می کنند
چای سفیدپر: نوعی چای با پرهای سفید، چای آق پر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چچم
تصویر چچم
شیلم، دانۀ سرخ و تلخ گیاهی که از جو باریک تر است و ضماد آن برای معالجۀ دمل به کار می رود، شیله، چچن، شلمک، شولم، گندم دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چچن
تصویر چچن
شیلم، دانۀ سرخ و تلخ گیاهی که از جو باریک تر است و ضماد آن برای معالجۀ دمل به کار می رود، شیله، چچم، شلمک، شولم، گندم دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکی
تصویر چکی
خرید و فروش یکجا، چیزی که بدون شمردن یا وزن کردن خرید و فروش شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اچی
تصویر اچی
برادر بزرگ، برای مثال دلو چه یا حبل چه یا چرخ چی / این مثال بس رکیک است ای اچی (مولوی - ۱۱۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپی
تصویر چپی
کنایه از طرفدار اصلاحات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امثال آن، چپ بودن، چپه شده، منحرف گشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چچک
تصویر چچک
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، لکا، آتشی، گل سوری، سوری، بوی رنگ، رز، ورد، گل آتشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاچی
تصویر چاچی
از مردم چاچ، تهیه شده در چاچ مثلاً کمان چاچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چچک
تصویر چچک
گل ورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرچی
تصویر چرچی
فروشنده دوره گرد
فرهنگ لغت هوشیار
از مطلقات آلات ذوات النفخ که آنرا موسیقار ختایی نیز گویند و آن چنان بود که نایها را جمع کنند و بر هم چسبانند در زیر هرنایی سوراخی باشد و بر یک طرف نای کجیی ازبرنج ساخته اند و آن انبوبه بود و از آن نفخ داخل شود و در مجموع نایها در رود و هر نغمه ای که خواهند بدان وسیله استخراج کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اچی
تصویر اچی
ترکی برادر کلان برادر کن برادر مهتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چسی
تصویر چسی
لاف و گزاف بیهوده: (چسی مالیات دارد (داره))
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته شده درشهرچاچ: کمان چاچی چاچی کمان، از مردم شهر چاچی. یا چاچی کمان کمان چاچی. کمان ساخته شده در شهر چاچ، کمان بسیار خوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچر
تصویر چچر
پستان زن یا حیوان ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قچی
تصویر قچی
ترکی خفج راسن لبسان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گچ. ساخته از گچ: دیوار گچی شمع گچی، گچ آلوده: سید میران سرشانه پالتو خود را که بدیوار گرفته و گچی شده بود تکاند، گچ فروش فروشنده گچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچو
تصویر چچو
پستان (زن یا جانور ماده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچن
تصویر چچن
شلمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچم
تصویر چچم
شلمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکی
تصویر چکی
داد و ستد اجناس و اشیا و زن ناکرده و نپیموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلی
تصویر چلی
احمقی بیعقلی، دیوانگی سفاهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمی
تصویر چمی
با معنی معنوی
فرهنگ لغت هوشیار
معروف است و آن برگی است که از ختای و چین آورند و جوشانده ماننده قهوه بخورند، منفعت بسیار دارد، در ایران هم نیز درخت آن میباشد و در جاهای گرم و مرطوب بعمل میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچو
تصویر چچو
((چُ))
پستان (زن یا جانور ماده)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چای
تصویر چای
مأخوذ از چینی، درختی است کوچک دارای برگ های سبز و دندانه دار. گل هایش سفید و معطر در جاهای معتدل و مرطوب می روید. برگ هایش را هر سال می چینند و در ماشین های مخصوص تخمیر و خشک می کنند و سپس آن را دم کرده و مصرف می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکی
تصویر چکی
((چَ))
دادوستد اجناس و اشیاء وزن ناکرده و ناپیموده، یک جا و یکباره و به صورت کلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چلی
تصویر چلی
((چِ))
احمقی، بی عقلی، دیوانگی، سفاهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چسی
تصویر چسی
((چُ))
لاف و گزاف بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اچی
تصویر اچی
برادر کلان
فرهنگ واژه فارسی سره
پر دست انداز، خام
دیکشنری اردو به فارسی