- چپین
- طبقی که از چوب بید بافته باشند طبق چوبین سله
معنی چپین - جستجوی لغت در جدول جو
- چپین
- ظرفی که از شاخه های نازک درخت می بافند، سله، سبد،
برای مثال بگسترد کرباس و چپّین نهاد / براو ترّه و نان کشکین نهاد (فردوسی - ۸/۴۵۶)
- چپین ((چُ))
- با چبین، طبقی که از چوب بید بافته باشند، طبق چوبین، سله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چرکین ریم آلوده
دستار بزرگی که عریان بجای کلاه بر سر گذارند و بر روی آن عگال (عقال) بندند
بزور داخل شدن در جائی
لباس کهنه و مندرس را گویند
طبقی که از چوب بید بافته باشند طبق چوبین سله
بدینگونه، بدینسان، اینطور، مانند این
شاش بول ادرار
نوعی از کشیده و زرکش دوزی و بخیه دوزی
جامۀ کهنه، لباس مندرس
نوعی قبا، جامۀ بلند مردانه، برای مثال وجودش را حمایلسان بیاراست / قبای چپکنش را شد چپ و راست (اشرف - لغتنامه - چپکن)
پسوند متصل به واژه به معنای چپاننده مثلاً زورچپان
چپین، ظرفی که از شاخه های نازک درخت می بافند، سله، سبد
چرکین، چرک آلود، ریم آلوده، ویژگی زخمی که چرک داشته باشد
درهم فرو رفتن، به زور در جایی داخل شدن، به زور و فشار میان جمعی درآمدن و جا گرفتن، جا شدن چیزی در چیز دیگر به زور و فشار
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، بول، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، کمیز، گمیز، شاشه
غایط، پلیدی، سرگین،برای مثال بلبلان را جای می زیبد چمن / مر جعل را در چمین خوش تر وطن (مولوی - ۲۶۹)
شاش، ادرار، پیشاب، بول، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، کمیز، گمیز، شاشه
غایط، پلیدی، سرگین،
مانند این، مثل این، اینگونه مثلاً چنین لباس هایی مناسب تو نیست، این طور، به این شکل مثلاً او چنین نمی نویسد
такой
solch