جدول جو
جدول جو

معنی چنبلی - جستجوی لغت در جدول جو

چنبلی
(چَمْ بَ)
حاجتمندی و گدایی را گویند. (برهان) (آنندراج). گدا را گویند. (جهانگیری). احتیاج و درویشی و گدایی. (ناظم الاطباء). و رجوع به چنبل شود
لغت نامه دهخدا
چنبلی
دو یا چند میوه ی چسبیده به هم، کبوتر طوق دار و کبوتر جنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چنبری
تصویر چنبری
مانند چنبر، به شکل چنبر، گرد،
خمیده، دارای انحنا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
بی اعتقادی، برای مثال بدرگی و منبلی و حرص و آز / چون کنی پنهان به شید ای مکرساز (مولوی - ۳۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
تنبل بودن، بیکارگی و تن پروری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تاویل و بدعت است، این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی به صورتی تازه در حجاز رواج یافت، هر یک از پیروان این مذهب
فرهنگ فارسی عمید
(حَمْ بَ)
منسوب به حنبل. رجوع به حنبل شود، مذهب حنبلی. یکی از چهار مذهب اهل سنت منسوب به امام حنبل، احمد بن محمد بن حنبل. ج، حنابله، کسی که پیروی امام احمد بن محمد بن حنبل را کند. (ناظم الاطباء) :
حنبلی چون دید خشمت چشم او شد همچو سیم
اشعری چون دید رایت روی او شد همچو زر.
سنایی.
رجوع به حنبل شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آقابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 14 هزارگزی جنوب گنبد و 2 هزارگزی باختر گنبد به شاه پسند واقع شده است، دشت است و معتدل، 50 تن سکنه دارد، از رود خانه نوده آبیاری میشود، از محصولاتش غلات، حبوبات و لبنیات است، صیفی کاری در آنجا رواج دارد، مردمش بکشاورزی و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی زنان قالی، پلاس و خورجین بافی است، به گنبدقابوس راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
کاهلی بیکاری. بی اعتقادی انکار: (بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکر ساز،) (مثنوی. نیک. 39: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
کیفیت و عمل تنبل. تن پروری بیکارگی کاهلی، اهمال مسامحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
منسوب بفرقه حنبلیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
((حَ بَ یّ))
منسوب به فرقه حنبلیه از فرق مهم اهل سنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
الكسل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
Laziness, Idleness, Indolence, Slothfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
oisiveté, indolence, paresse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
עַצְלוּת , עַצְלוּת , עצלנות , עַצלָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
بازیگوش، تلسکوپ
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
کاہلی , سستی , کاہلی , سستی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
আলস্য , আলস্য , অলসতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
uvivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
tembellik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
게으름 , 나태함 , 나태함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
怠惰
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ความเกียจคร้าน , ความเกียจคร้าน , ความขี้เกียจ , ความเกียจคร้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
आलस्य , आलस्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
kemalasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
luiheid, traagheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ociosidad, indolencia, pereza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ociosidade, indolência, preguiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
懒惰
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
bezczynność, lenistwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
лінь , лінь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
Müßiggang, Trägheit, Faulheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
праздность , леность , лень , ленивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
ozio, indolenza, pigrizia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی