جدول جو
جدول جو

معنی منبلی

منبلی
بی اعتقادی، برای مثال بدرگی و منبلی و حرص و آز / چون کنی پنهان به شید ای مکرساز (مولوی - ۳۶۱)
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با منبلی

منبلی

منبلی
کاهلی بیکاری. بی اعتقادی انکار: (بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکر ساز،) (مثنوی. نیک. 39: 3)
منبلی
فرهنگ لغت هوشیار

منبلی

منبلی
کاهلی و بیکاری. (برهان). کاهلی. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بی اعتقادی و انکار. (برهان) (ناظم الاطباء). بداعتقادی و منکری. (غیاث) (آنندراج) :
آن چنان اصل جهل و منبلیی
خیره بگزید قتل چون علیی.
سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 258).
بدرگی و منبلی و حرص و آز
چون کنی پنهان به شید ای مکرساز.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر3 ص 39).
رجوع به منبل شود
لغت نامه دهخدا

تنبلی

تنبلی
کیفیت و عمل تنبل. تن پروری بیکارگی کاهلی، اهمال مسامحه
تنبلی
فرهنگ لغت هوشیار

حنبلی

حنبلی
یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تاویل و بدعت است، این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی به صورتی تازه در حجاز رواج یافت، هر یک از پیروان این مذهب
حنبلی
فرهنگ فارسی عمید