جدول جو
جدول جو

معنی چمنگاه - جستجوی لغت در جدول جو

چمنگاه(چَ مَ)
مرادف چمنزار و چمنستان. آنجا که چمن روید. مرغزار و سبزه زار:
که در پایان این کوه گرانسنگ
چمنگاهی است گردش بیشۀ تنگ.
نظامی.
وآن سرو رونده زآن چمنگاه
شد روی گرفته سوی خرگاه.
نظامی.
رجوع به چمن زار و چمنستان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چارگاه
تصویر چارگاه
جای چریدن حیوانات علف خوار
مخفّف واژه چهارگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
آن زمان، آن وقت، با وجود این، برای مثال افسر خاقان وانگاه سر خاک آلود / خیمۀ سلطان وانگاه فضای درویش (سعدی۳ - ۷۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانگاه
تصویر خانگاه
خانه، سرا، خانقاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چراخوٰار، چراخور، چراجای، چرام، چرامین، سبزه زار، مسارح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
جای زدن، موقعیت حساس یا مناسب مثلاً سر بزنگاه پیدایش شد، کنایه از آن قسمت از نظم یا نثر که شاعر و نویسنده مطلب و مقصود خود را در آنجا بیان کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جشنگاه
تصویر جشنگاه
جای جشن، مجلس جشن، جایی که در آن جشن بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمرگاه
تصویر کمرگاه
کمر، جایی که کمربند بسته می شود
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان لیریائی بخش پاپی شهرستان خرم آباد، واقع در 28 هزارگزی باختر سپیددشت و 18 هزارگزی باختر ایستگاه چم سنگر، ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیری و مالاریایی، دارای 72 تن سکنه که شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند، این ده از چشمه سار مشروب میشود و محصولاتش غلات، حبوبات و لبنیات است، اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند و راه مالرو میباشد، ساکنین آن از طایفه پاپی بوده به ییلاق و قشلاق میروند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از قلاع خمسۀ خوارزم است
لغت نامه دهخدا
(چَ)
جای جشن. محل سور و مهمانی. جشنگه. جای جشن و ضیافت. و رجوع به چشن و جشن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نْ)
خانقاه. (شرفنامۀ منیری). بر وزن و معنی خانقاه است و آن خانه ای باشد که درویشان و مشایخ در آن عبادت کنند و بسر برند. خانقاه معرب آن و بحذف ’الف’ هم آمده است که ’خانگه’ باشد. (از برهان قاطع) : اما خانگاهی محتشم است کی همچون حرمی است از آن شیخ ابواسحاق شیرازی رحمه اﷲ. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 146). و خود موی بازمیکنم و به خانگاهی می شوم و به عذر گذشته مشغول. (بدایع الازمان) ، خانه:
سه جادو مرمرا در خانگاهند
که در نیرنگ جستن صد سپاهند.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
محل زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
و آن زمان، بعلاوه وانگهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امن گاه
تصویر امن گاه
زنهار گاه جای ایمن جای امن
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که در آن کمین کنند: و از آن جانب روباه هنوز نزدیک مرغان نا رسیده زیرک از کمینگاه بیرون جست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمرگاه
تصویر کمرگاه
محلی که کمر بند یا تنگ بر آن قرار گیرد کمر بست میان: (مویت نهاده سر بکمر گاه تو مگر آمد که با تو دست هوس در کمر کند)، (سلمان ساوجی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمنزار
تصویر چمنزار
هر چیز سبز رنگ که برنگ چمن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گانگاه
تصویر گانگاه
جایی که در آن جماع بعمل آید محل آرمش رفافگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
جای چریدن حیوانات علفخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چارگاه
تصویر چارگاه
چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبنگاه
تصویر شبنگاه
هنگام شب شب هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
خانه سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانگاه
تصویر دانگاه
کالا، ابزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
و آن زمان، به علاوه، وانگهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمینگاه
تصویر کمینگاه
((کَ یْ))
جایی که در آن کمین کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گانگاه
تصویر گانگاه
جایی که در آن جماع به عمل آید، محل آرامش، زفافگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرمنگاه
تصویر خرمنگاه
جایی که کشاورزان در آن جا غله خود را خرمن می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانگاه
تصویر خانگاه
خانه، سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند، خانقاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
((چَ))
جای چریدن حیوانات علفخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
((بِ زَ))
جای راهزنی، کنایه از موقعیت حساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
مرتع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چمنزار
تصویر چمنزار
مرتع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
موقع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اینگاه
تصویر اینگاه
حالا، حال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خانگاه
تصویر خانگاه
خانقاه
فرهنگ واژه فارسی سره