جدول جو
جدول جو

معنی چلوتوک - جستجوی لغت در جدول جو

چلوتوک
از انواع مرغابی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلوتک
تصویر بلوتک
تکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بکوک، بلوک، تلوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلتوک
تصویر شلتوک
برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاورده باشند، برنج نکوبیده ای که دارای پوستۀ نازک گندمی رنگ است، شالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلتوک
تصویر چلتوک
شلتوک، برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاورده باشند، برنج نکوبیده ای که دارای پوستۀ نازک گندمی رنگ است، شالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلونک
تصویر چلونک
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، بیاره، بیاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلوتون
تصویر پلوتون
نهمین سیارۀ منظومۀ شمسی
فرهنگ فارسی عمید
موزه
لغت نامه دهخدا
(کُ / کَ تَ)
بمعنی کدنگ است و آن چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند. (برهان) (آنندراج). کدنگ وچوبی که بدان جامه را دقاقی کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
چلتوک. شالی. (یادداشت مؤلف). شالی و برنجی که هنوز از پوست برنیاورده باشند. (از برهان) (از غیاث) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) :
چو شلتوک آمد به دنیا درون
به چاهی ز کربال شد سرنگون.
بسحاق اطعمه (از انجمن آرا).
- باباشلتوک، این لفظ که در هجو دماغی واقع شده، لفظی است موضوع که از راه ریشخند گفته میشود. (از آنندراج).
- شلتوک کاری، زراعت برنج. (ناظم الاطباء).
- شلتوک کوبی، کوبیدن برنج با پوست و برآوردن از پوست. (یادداشت مؤلف).
- ، کارخانه ای که در آن شالی کوبند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ وی)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 42هزارگزی شمال باختری بیرجند واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 56 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ نَ)
دهی از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند که در 72 هزارگزی جنوب باختری قاین و 41 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی قاین به بیرجند واقع است. جلگه و گرمسیر است و 141 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چُ لَ / لُو)
سیخ کباب را گویند. (برهان) (آنندراج). همان جلوچوب است. (شرفنامۀ منیری). سیخ کباب. (ناظم الاطباء). جلو. سیخ کباب چوبین. و رجوع به جلو و جلوچوب شود
لغت نامه دهخدا
(پْلو / پُ)
در اساطیر یونان رب النوع ثروت پسردمتر و ژاسیون یا پسر ایرن یعنی صلح. تمثال او را به شکل کودکی حامل مال یا بصورت پیرمردی کور، کیسه دردست تصویر میکردند
لغت نامه دهخدا
(بُ تَ)
ظرفی که بدان شراب خورند. (برهان). جام
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سجاسرود بخش قیدار شهرستان زنجان، 634 تن سکنه دارد، از قنات و رودخانه آبیاری میشود، محصولش غلات و بنشن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
شلتوک. برنج با پوست. برنج پوست نگرفته. برنج پوست ناکنده. برنجی که هنوز از پوست برنیاورده باشند. شالی. برنج از پوست برنیامده. و رجوع به شالی و شلتوک و چلتوک زار شود
لغت نامه دهخدا
چروک، در تداول عوام، چین و شکن و فرورفتگی به درازا در چیزی، چنانکه در جامه یا پوست و مانند آن، چین، شکن، نورد، چین از پی چین، شکنج آژنگ، ونج، کیس، (یادداشت مؤلف)، غالباً چین و چروک با هم بکار رود،
- چوروک افتادن (در تداول عامه)، چین و شکن پیدا کردن چیزی چون پارچه و پوست رخسار و مانند آن، چین از پی چین پیدا آمدن چیزی را، کیس برداشتن،
- چوروک خوردن (در تداول عامه)، چین برداشتن، ترنجیده شدن، در ترنجیدن، چین خوردن، تکمش، نورد پیدا کردن، (یادداشت مؤلف)،
- چوروک دادن (در تداول عامه)، چین انداختن بپارچه و نظایر آن را گویند، چین دادن، چین و شکن دادن
لغت نامه دهخدا
(پْلو / پِ اوکْ)
مرکز بخشی از ایالت کت دو نر در شهرستان سن بریوک دارای 3685 تن سکنه و راه آهن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلوتک
تصویر کلوتک
چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند کدنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتوک
تصویر اوتوک
طومار وقایع و سرگذشت، موزه، بخشیده معفو
فرهنگ لغت هوشیار
چلتوک، شالی و برنجی که هنوز از پوست برنیاورده باشند برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاوده باشند چلتوک شالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلوتو
تصویر پلوتو
لاتینی ادر خدا: ایزد سپهر فرودین، نیتوم: گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلتوک
تصویر چلتوک
برنجگ پوست نگرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلونک
تصویر چلونک
بوته خربزه و هندوانه و مانند آنها بیاره، تخم خربزه و گل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوتوس
تصویر ملوتوس
قنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوروک
تصویر چوروک
در تداول عامه چین و شکن، فرو رفتگی بدرازا در چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلتوک
تصویر شلتوک
((شَ))
برنجی که هنوز پوستش را نکنده باشند، چلتوک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلوتک
تصویر کلوتک
((کُ یا کَ تَ))
چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند، کدنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چلتوک
تصویر چلتوک
((چَ))
برنجی که هنوز پوستش را نکنده باشند، شلتوک
فرهنگ فارسی معین
شالی، شلتوک، برنج (پوست نگرفته)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دهنه ی بلو، وجین کردن سرسری و بی مسئولیت در پنبه زار
فرهنگ گویش مازندرانی
دوک چهارپر پشم ریسی
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی میان تهی در چرخ نخ ریسی
فرهنگ گویش مازندرانی
سطلی که با آن از چاه آب می کشیدند
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراک پر روغن، لباس روغنی و کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی