جدول جو
جدول جو

معنی کلوتک

کلوتک((کُ یا کَ تَ))
چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند، کدنگ
تصویری از کلوتک
تصویر کلوتک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کلوتک

کلوتک

کلوتک
چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند کدنگ
کلوتک
فرهنگ لغت هوشیار

کلوتک

کلوتک
بمعنی کدنگ است و آن چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند. (برهان) (آنندراج). کدنگ وچوبی که بدان جامه را دقاقی کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بلوتک

بلوتک
تَکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بَکوک، بُلوک، تُلوک
بلوتک
فرهنگ فارسی عمید

کلوته

کلوته
کلاهی گوشه دار که لای بین آستر و رویه آنرا پر پنبه کنند و آنرا کودکان و نیز صوفیان پوشند و گوشهای آنرا در زیر چانه بندند: (صوفی شدی زخوف سیه شد لباس تو چون صوفیان کلوته بسر بر عقیق رنگ)، (سوزنی)، روپاکی مانند دام که دختر کان بر سر گذارند شبکه
فرهنگ لغت هوشیار

کلوته

کلوته
کلاهی گوشه دار که لای بین آستر و رویه آن را بر پنبه کنند و آن را کودکان و نیز صوفیان پوشند و گوش های آن را در زیر چانه بندند، روپاکی مانند دام که دخترگان بر سر گذارند، شبکه
فرهنگ فارسی معین

کلوته

کلوته
کلاهی که لای آن آستر و رویۀ آن پنبه دوخته باشند و روی گوش ها را بپوشاند، کلاه گوشی
فرهنگ فارسی عمید

کبوتک

کبوتک
نوعی سنگ قیمتی که در کتیبه های شوش نام آن آمده و آن را از سغد می آورده اند. داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی از آن در قصر شوش بکار برده است. (ایران باستان ج 2 ص 1606 و 1607)
لغت نامه دهخدا

کلوتی

کلوتی
نوعی خرما در جیرفت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا