جدول جو
جدول جو

معنی بلوتک

بلوتک
تکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بکوک، بلوک، تلوک
تصویری از بلوتک
تصویر بلوتک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بلوتک

کلوتک

کلوتک
چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند کدنگ
کلوتک
فرهنگ لغت هوشیار

کلوتک

کلوتک
چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند، کدنگ
کلوتک
فرهنگ فارسی معین

بلوطک

بلوطک
دهی از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از رود خانه شش پیر و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

کلوتک

کلوتک
بمعنی کدنگ است و آن چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند. (برهان) (آنندراج). کدنگ وچوبی که بدان جامه را دقاقی کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بلوک

بلوک
ناحیه، ولایت، و به معنی توده و دسته هم آمده است فرانسوی همگروه این واژه را غیاث ترکی دانسته معین آن را پارسی و گروهی ده و روستا می داند کشورهایی که متحد بشوند و دارای مرام و روش سیاسی خاصی باشند: بلوک شرق بلوک غرب، جمعیت ها و دسته های همعقیده و دارای روش واحد
فرهنگ لغت هوشیار

بلوک

بلوک
توده، دسته
ناحیه ای شامل چند ده، دهستان، ولایت
قطعات مکعبی سیمانی یا سنگی که در کارهای ساختمانی به کار می رود، ساختمانی شامل چندین واحد مسکونی مستقل معمولاً با یک ورودی، مجموعه ای از ساختمان ها که هیچ فاصله ای بین آن ها نیست و به وسیلۀ خیابان های مختلف شهر محصور شده اند،
در علوم سیاسی مجموعه ای از چند کشور متحد که دارای یک مرام و یک روش سیاسی باشند مثلاً بلوک شرق
تَکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بَکوک، بُلوتَک، تُلوک
بلوک
فرهنگ فارسی عمید