جدول جو
جدول جو

معنی چقل - جستجوی لغت در جدول جو

چقل(چَ قَ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در 11 هزارگزی خاور قلعه کلات و 41 هزارگزی شمال خاوری راه بهبهان به آرو واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 125 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، برنج، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری، صنایع دستی بافتن قالی، جاجیم و پارچه و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ دشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چال
تصویر چال
گودالی که عمق آن از یک متر بیشتر نباشد، گود، گودال
اسبی که موهای سرخ و سفید درهم آمیخته داشته باشد، کبک، برای مثال وگر به بلخ زمانی شکار چال کند / بیاکند همه وادیش را به بط و به چال (عماره - ۳۵۹)
چال کردن: گود کردن، دفن کردن چیزی در زیر خاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغل
تصویر چغل
سخن چین، نمام، خبرکش، ویژگی کسی که هرگاه خبط و خطایی از کسی ببیند به شخص بالاتر گزارش بدهد یا شکایت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقل
تصویر عقل
قوای ذهنی مغز که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح رفتار معنوی انسان و مانند آن را هدایت می کند، خرد، ذهن، اندیشه،
در فلسفه آنچه نخستین بار از ذات حق صادر شده، عقل اول
در علم عروض انداختن لام متحرک از مفاعلتن که تبدیل به مفاعلن شود
بستن و بند کردن، بستن بازو و پای شتر
عقل اول: در فلسفه آنچه نخستین بار از ذات حق صادر شده
عقل ثاقب: عقل نافذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقل
تصویر مقل
صمغ درختی به همین نام با طعمی تلخ که مصرف دارویی دارد، بهش، خشل، مقل ازرق، مقل مکی، مقل عربی، مقل یهود، وقل، وقل، راحة الاسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقل
تصویر وقل
مقل، صمغ درختی به همین نام با طعمی تلخ که مصرف دارویی دارد، بهش، خشل، مقل ازرق، مقل مکی، مقل عربی، مقل یهود، وقل، راحة الاسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
بار و بنه و حشم مسافر، مال، متاع، هر چیز نفیس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چول
تصویر چول
بیابان بی آب و علف، جای خالی از آدمی، چولستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دقل
تصویر دقل
ستون میان کشتی که بادبان ها را به آن می بندند، پست ترین انواع خرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقل
تصویر وقل
صمغ درختی به همین نام با طعمی تلخ که مصرف دارویی دارد، بهش، خشل، مقل، مقل ازرق، مقل مکی، مقل عربی، مقل یهود، وقل، راحة الاسد
نوعی درخت خرمای هندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغل
تصویر چغل
پوست پینه بسته، شغر، چغر
چین و شکن، چین و چروک در پوست بدن، آژنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپل
تصویر چپل
آلوده، چرکین، کثیف، پلید، ویژگی کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگه دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهل
تصویر چهل
عدد ۴۰، چهار برابر ده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقل
تصویر اقل
کمتر، اندک تر، کمترین
فرهنگ فارسی عمید
(چُ قُ)
چغلی. رجوع به چغلی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چقر
تصویر چقر
ترکی میخانه شرابخانه میخانه میکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چول
تصویر چول
صحرای خالی از آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقل
تصویر بقل
ظاهر شدن، رویانیدن زمین گیاه را، سبز شدن شوره گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقل
تصویر دقل
پارسی تازی گشته دکل تیر کشتی خرمای پست لاغر باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
گران شدن، آبستنی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال
تصویر چال
چاله، گودی، گودال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل
تصویر چغل
چین و شکنج را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهل
تصویر چهل
چهار بارده سی بعلاوه ده
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی مرکب از تیغه فولادین و دسته های چوبین و آن برای بریدن و تراشیدن بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صقل
تصویر صقل
روشنگری، زدودن کارد و شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
بسنجیدن دینار را، گاییدن زن را، گرفتن و بالا بردن سنجیدن وزن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقل
تصویر سقل
تهیگاه زدودن لاغر سرین مرد
فرهنگ لغت هوشیار
کشت، کشت سبز، کشت نو رسته، زمین آماده کشت کشتگاه کجاوه، شکم پیچ از بیماری های دامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چقلی
تصویر چقلی
عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگل
تصویر چگل
گل و لای لجن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقل
تصویر اقل
کمتر و اندکتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقل
تصویر نقل
باز گفت، بازگویی، گزک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقل
تصویر اقل
کمتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عقل
تصویر عقل
خرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
گرانی
فرهنگ واژه فارسی سره