بند و زندان، برای مثال هر که به قید تو گرفتار شد / تا ندهد جان نرهد زاین چرس (نزاری - لغت نامه - چرس)، شکنجه، آزار، فشار، چرخشت، آنچه درویشان و گدایان از دریوزگی و گدایی جمع کنند
بند و زندان، برای مِثال هر که به قید تو گرفتار شد / تا ندهد جان نرهد زاین چرس (نزاری - لغت نامه - چرس)، شکنجه، آزار، فشار، چرخشت، آنچه درویشان و گدایان از دریوزگی و گدایی جمع کنند
هوایی که در حال تنفس از بینی و دهان به ریه داخل و از آن خارج می شود، دم، عمل تنفس زمان کوتاه نفس عمیق: نفسی که هوا را به اعماق ریه برساند نفس کشیدن: تنفس کردن، دم زدن
هوایی که در حال تنفس از بینی و دهان به ریه داخل و از آن خارج می شود، دم، عمل تنفس زمان کوتاه نفس عمیق: نفسی که هوا را به اعماق ریه برساند نفس کشیدن: تنفس کردن، دم زدن
حقیقت هر چیز، جان، تن، جسد، شخص انسان، خون نفس اماره: در فلسفه نفس شیطانی که انسان را به هواوهوس و کارهای ناشایسته وامی دارد نفس لوامه: در فلسفه نفس ملامت کننده که انسان را از ارتکاب کارهای ناپسند ملامت می کند و از کردار زشت باز می دارد نفس مطمئنه: در فلسفه قوۀ روحانی که خاص پیغمبران و پیشوایان دین و زهاد و پرهیزکاران است، وجدان آرام نفس ناطقه: در فلسفه نفس ناطق، نفس انسانی
حقیقت هر چیز، جان، تن، جسد، شخص انسان، خون نَفس اماره: در فلسفه نفس شیطانی که انسان را به هواوهوس و کارهای ناشایسته وامی دارد نَفس لوامه: در فلسفه نفس ملامت کننده که انسان را از ارتکاب کارهای ناپسند ملامت می کند و از کردار زشت باز می دارد نَفس مطمئنه: در فلسفه قوۀ روحانی که خاص پیغمبران و پیشوایان دین و زهاد و پرهیزکاران است، وجدان آرام نَفس ناطقه: در فلسفه نفس ناطق، نفس انسانی