جدول جو
جدول جو

معنی چفت

چفت
چوب بندی زیر درخت، چوب بستی که شاخه های تاک، کدو و امثال آن ها را روی آن می خوابانند، دارمو، جفت، چفته، سقف خمیده و طاق مانند، سقف گنبدی، طاق
تصویری از چفت
تصویر چفت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چفت

چفت

چفت
چوب بستی که تاک انگور و بیاره کدو و مانند آن را بر بالای آن بخوابانند، سقف، طاق
فرهنگ فارسی معین

چفت

چفت
حلقه و زنجیر در، زنجیر در خانه، قلاب پشت در، زرفین، کنایه از سفت و محکم
چفت کردن: بستن در خانه، وصل کردن چیزی به چیز دیگر
چفت
فرهنگ فارسی عمید

چفت

چفت
زنجیر در خانه را گویند. (برهان). زنجیر در که بسته شود. (انجمن آرا) (آنندراج). زنجیر در را گویند. (جهانگیری). زنجیر در خانه. (ناظم الاطباء). مقابل رزه. حلقه ای که بر چارچوب در نصب کنند و زنجیر در را بر آن حلقه استوار سازند و چون بخواهند در را مقفل سازند قفل را از آن حلقه بگذرانند. (اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). حلقۀ آهنینی که بر چارچوب یا بر یک لت در نصب کنند و رزه یا زنجیر را بر آن حلقه اندازند تا در باز نشود. مادگی آهنین که به رزه افکنند و قفل را از سوراخ آن گذرانند زُلفی. (اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه).
- امثال:
دستش به چفت میرسد، که بمزاح آمادگی دختری را برای شوهر کردن معنی میدهد.
و رجوع به چفت و بست شود، سفت و محکم و تنگ و چسبان. (در تداول روستائیان فیض آباد بخش تربت حیدریه)
لغت نامه دهخدا

چفت

چفت
چوب بندی باشد که تاک انگور و بیارۀ کدو و امثال آن را بر بالای آن اندازند. (برهان) (ناظم الاطباء) ، تاک و ’مو’ و درخت انگوری که شاخه های آن را از روی خاک تا سر دیوار باغ بالا برده به میخی که بر دیوار کوبیده اند می بندند یا سنگی بر سر شاخه ها بسته از آن سوی دیوار می آویزند تا شاخه ها بر زمین نیفتدو بهمان صورت رشد و نمو کند، تالار را نیز گویند و آن عمارتی باشد که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالار و سقفی خمیده مانند طاق و آن را چفته نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). تالار باشد. (جهانگیری). تالار و عمارتی که از چوب و تخته سازند. (ناظم الاطباء) :
خامه زده عطارد در لاجورد گردون
بنوشته نام سلطان بالای چفت منبر.
خاقانی (از انجمن آرا).
رجوع به چفته شود
لغت نامه دهخدا

چفت

چفت
قلاب در، ورم یا خیز بدن بیمار، آغل گوسفند، آغل محصور شده با سرشاخه های درخت
فرهنگ گویش مازندرانی