جدول جو
جدول جو

معنی چشنگاه - جستجوی لغت در جدول جو

چشنگاه
(چَ)
جای جشن. محل سور و مهمانی. جشنگه. جای جشن و ضیافت. و رجوع به چشن و جشن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانگاه
تصویر خانگاه
خانه، سرا، خانقاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشتنگاه
تصویر کشتنگاه
کشتنگه، جای کشتن، محل کشتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چراخوٰار، چراخور، چراجای، چرام، چرامین، سبزه زار، مسارح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاشتگاه
تصویر چاشتگاه
هنگام چاشت، وقت چاشت، هنگامی از روز که آفتاب برآمده باشد، هنگام چاشت خوردن، چاشتگاهی، چاشتگاهان، برای مثال بسا کسا که چو من سوی خدمتش رفتند / به چاشتگاه غمین، شادمان شدند به شام (فرخی - ۲۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
جای زدن، موقعیت حساس یا مناسب مثلاً سر بزنگاه پیدایش شد، کنایه از آن قسمت از نظم یا نثر که شاعر و نویسنده مطلب و مقصود خود را در آنجا بیان کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چارگاه
تصویر چارگاه
جای چریدن حیوانات علف خوار
مخفّف واژه چهارگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جشنگاه
تصویر جشنگاه
جای جشن، مجلس جشن، جایی که در آن جشن بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
آن زمان، آن وقت، با وجود این، برای مثال افسر خاقان وانگاه سر خاک آلود / خیمۀ سلطان وانگاه فضای درویش (سعدی۳ - ۷۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
(چَ گَهْ)
جشنگاه. چشنگاه. جای جشن و محل سور و ضیافت. و رجوع به چشن و جشن و چشنگاه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
مرادف چمنزار و چمنستان. آنجا که چمن روید. مرغزار و سبزه زار:
که در پایان این کوه گرانسنگ
چمنگاهی است گردش بیشۀ تنگ.
نظامی.
وآن سرو رونده زآن چمنگاه
شد روی گرفته سوی خرگاه.
نظامی.
رجوع به چمن زار و چمنستان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چارگاه
تصویر چارگاه
چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاشتگاه
تصویر چاشتگاه
موقع صبحانه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
و آن زمان، بعلاوه وانگهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلشنگاه
تصویر گلشنگاه
جای گل گلستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گانگاه
تصویر گانگاه
جایی که در آن جماع بعمل آید محل آرمش رفافگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشرگاه
تصویر حشرگاه
رستخیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتنگاه
تصویر کشتنگاه
محل کشتن جای قتل مقتل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
جای چریدن حیوانات علفخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتگاه
تصویر کشتگاه
کشتارگاه، مقتل، جای کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
محل زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبنگاه
تصویر شبنگاه
هنگام شب شب هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشتگاه
تصویر پشتگاه
کفل
فرهنگ لغت هوشیار
خانه سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
((بِ زَ))
جای راهزنی، کنایه از موقعیت حساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
((چَ))
جای چریدن حیوانات علفخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاشتگاه
تصویر چاشتگاه
ظهر، نزدیک ظهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانگاه
تصویر خانگاه
خانه، سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند، خانقاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانگاه
تصویر دانگاه
کالا، ابزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گانگاه
تصویر گانگاه
جایی که در آن جماع به عمل آید، محل آرامش، زفافگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وانگاه
تصویر وانگاه
و آن زمان، به علاوه، وانگهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اینگاه
تصویر اینگاه
حالا، حال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزنگاه
تصویر بزنگاه
موقع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
مرتع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خانگاه
تصویر خانگاه
خانقاه
فرهنگ واژه فارسی سره