هنگام چاشت، وقت چاشت، هنگامی از روز که آفتاب برآمده باشد، هنگام چاشت خوردن، چاشتگاهی، چاشتگاهان، برای مثال بسا کسا که چو من سوی خدمتش رفتند / به چاشتگاه غمین، شادمان شدند به شام (فرخی - ۲۴۱)
هنگام چاشت، وقت چاشت، هنگامی از روز که آفتاب برآمده باشد، هنگام چاشت خوردن، چاشتگاهی، چاشتگاهان، برای مِثال بسا کسا که چو من سوی خدمتش رفتند / به چاشتگاه غمین، شادمان شدند به شام (فرخی - ۲۴۱)
مرادف چمنزار و چمنستان. آنجا که چمن روید. مرغزار و سبزه زار: که در پایان این کوه گرانسنگ چمنگاهی است گردش بیشۀ تنگ. نظامی. وآن سرو رونده زآن چمنگاه شد روی گرفته سوی خرگاه. نظامی. رجوع به چمن زار و چمنستان شود
مرادف چمنزار و چمنستان. آنجا که چمن روید. مرغزار و سبزه زار: که در پایان این کوه گرانسنگ چمنگاهی است گردش بیشۀ تنگ. نظامی. وآن سرو رونده زآن چمنگاه شد روی گرفته سوی خرگاه. نظامی. رجوع به چمن زار و چمنستان شود