- چشمارو
- تعویذی که به جهت دفع چشم زخم (از انسان حیوان باغ خانه و جز آنها) سازند حرز، چشم زخم
معنی چشمارو - جستجوی لغت در جدول جو
- چشمارو
- چیزی که برای دفع چشم زخم از انسان، حیوان، باغ و یا خانه درست می کردند مانند دعا، طلسم، مهره یا چیز دیگر، چشم پنام، حرز، تعویذ، کوزه ای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشم زهم آن را از فراز بام میان کوچه اندازند که بشکند و مردم پول های آن را ببرند،
برای مثال چوچشمارو آنگه خورند از تو سیر / که از بام پنجه گز افتی به زیر (سعدی۱ - ۹۶)
- چشمارو
- تعویذی که برای دفع چشم زخم درست کنند، چشم آویز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تعویذی که به جهت دفع چشم زخم (از انسان حیوان باغ خانه و جز آنها) سازند حرز
آفتاب
تعویذی که به جهت دفع چشم زخم (از انسان حیوان باغ خانه و جز آنها) سازند حرز
صاحب پشم بسیار دارای موهای زیاد در صورت و بدن
معروف، روی شناس، شناخته، برای مثال از این آشناروی تر داستان / خنیده نیامد بر راستان (نظامی۵ - ۷۶۲) یار و دوست، آنکه شایستۀ دوستی و مصاحبت باشد، برای مثال در این عهد از وفا بویی نمانده ست / به عالم آشنارویی نمانده ست (خاقانی - ۷۴۸) مطلوب، خواسته
دارای موهای زیاد در صورت و بدن
Furry, Hairy
пушистый , волосатый
pelzig, behaart
пухнастий , волохатий
włochaty, owłosiony
毛茸茸的 , 多毛的
peludo
peloso
peludo
harig
ขนปุกปุย , ขนดก
berbulu
شعريٌ , شعريٌّ
फरोंसी , बालों वाला
פרוותי , שָׁעַר
毛むくじゃら , 毛深い
털이 많은 , 털이 많은
yenye manyoya, mwenye nywele nyingi
পশমী , পশমী
بالوں والا , پشم والے
شتاباندن، در نور دیدن
ابصار
عده ای، معدودی، یک عده، تعدادی
عدد، کد