جدول جو
جدول جو

معنی چریدنگاه - جستجوی لغت در جدول جو

چریدنگاه
(چَ دَ)
چراگاه. مرتع. جای چریدن ستوران. رجوع به چراگاه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چریدن گاه
تصویر چریدن گاه
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، سبزه زار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
جای نشستن، نشستنگاه، تخت، اورنگ، ران و کفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردنگاه
تصویر گردنگاه
گردنه، جایی از کوه که به منزلۀ گردن کوه است، راه سخت و پر پیچ و خم در کوه، گردنگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
جای سر گذاشتن، بالش و بالای بستر که بر آن سر می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
(بُ دَ)
محل بریدن. جای بریدن. مقطع. محل تقاطع. (دانشنامۀ علائی ص 39) : مشدّخ، بریدنگاه از گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
جای دمیدن، سرنای و بوق و امثال آن که در آن دمند، مطلع. (یادداشت مؤلف) ، رستنگاه
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
محل وزیدن. مهب. جای وزیدن باد و هوا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نشستنگاه هرکسی. (ناظم الاطباء). نشستنگاه. (رشیدی) (برهان) (آنندراج) ، تخت پادشاهان خصوصا. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 30000گزی جنوب خاوری شاه آباد و 7000گزی قلعۀ چقاجنگه. هوای آنجا سردسیر و دارای 471 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه راوند تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و عده ای از گله داران گرمسیر به شیروان چرداول میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آن را گردنه نیز خوانند. (آنندراج) :
چو پا بر سایۀ گردن نهاده
بگردنگاه راهش اوفتاده.
ابوطالب کلیم (در مذمت اسب از آنندراج).
از در گوشت دل حسرت نصیبان خسته است
راه گردنگاه رخ را این حرامی بسته است.
محسن تأثیر (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بریدنگاه
تصویر بریدنگاه
محل تقاطع دو خط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
جای نشست نشستنگاه محل جلوس، تخت سریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنگاه
تصویر گردنگاه
راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آنرا گردنه نیز خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
نشستگاه، محل جلوی، تخت، سریر
فرهنگ فارسی معین