معنی چریدن گاه - فرهنگ فارسی عمید
معنی چریدن گاه
- چریدن گاه
- چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، سبزه زار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور
تصویر چریدن گاه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چریدن گاه
چریدنگاه
- چریدنگاه
- چراگاه. مرتع. جای چریدن ستوران. رجوع به چراگاه شود
لغت نامه دهخدا
بریدنگاه
- بریدنگاه
- محل بریدن. جای بریدن. مَقطَع. محل تقاطع. (دانشنامۀ علائی ص 39) : مُشدَّخ، بریدنگاه از گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا