جدول جو
جدول جو

معنی چرچی - جستجوی لغت در جدول جو

چرچی
فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سقطی، خرده فروش، پیله ور، پیلور، سقط فروش
تصویری از چرچی
تصویر چرچی
فرهنگ فارسی عمید
چرچی
(چَ)
پیله ور. رجوع به پیله ور شود
لغت نامه دهخدا
چرچی
فروشنده دوره گرد
تصویری از چرچی
تصویر چرچی
فرهنگ لغت هوشیار
چرچی
چرخه، قیچی مخصوص تراشیدن پشم، دو کارد فولادی تیز، مانند.، فروشنده ی دورگرد پیله ور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چرچر
تصویر چرچر
خوشی، خوش خوراکی، آمادگی اسباب عیش و خوشی
چرچر کردن: خوش چریدن، خوب خوردن و خوش بودن، مالی پیدا کردن و با آن به عیش و خوشی گذرانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چربی
تصویر چربی
مادۀ آلی درون بدن حیوانات و دانۀ گیاهان که در آب حل نمی شود، پیه، کنایه از سرشیر، قیماق، چرب بودن، روغن دار بودن، مقابل درشتی و خشونت، کنایه از نرمی، ملایمت، رفق، مدارا، ملاطفت، برای مثال به هر کار چربی به کار آوری / سخن ها چنین پرنگار آوری (فردوسی۲ - ۱۲۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخی
تصویر چرخی
گرد مانند چرخ
فروشنده ای که کالاهایش بر روی چرخ دستی قرار دارد
کسی که در سماع به دور خود می چرخد
ویژگی چیزی که با چرخ تراش داده و صاف و صیقلی شده باشد مانند ظرف های مسی و برنجی
نوعی اطلس و جامۀ ابریشمی نازک
جنگجویی که با کمان تیر می انداخته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخچی
تصویر چرخچی
آنکه چرخی را می گرداند، کسی که با چرخ کار می کند، در دورۀ صفویه، هر یک از توپچیانی که پیشرو سپاه بودند، چرخ انداز، کمان دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاچی
تصویر چاچی
از مردم چاچ، تهیه شده در چاچ مثلاً کمان چاچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
ویژگی هر چیزی که از چرم دوخته یا ساخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرتی
تصویر چرتی
کسی که چرت می زند و در حال چرت زدن است، چرت زننده،
فرهنگ فارسی عمید
(چِ)
سر وینستون لئونارد اسپنسر (1874- 1965م.). یکی از مردان سیاسی و نویسندۀ انگلیسی است. وی ارشد اولاد ’لرد راندلف چرچیل’ میباشد. دوران تحصیلی خود را ’هارو’ و ’ساندهورست’ گذرانیده و در سال 1895 با قشون اسپانیا همکاری کرد وبسال 1897 در هندوستان و بسال 1898 در سودان و خرطوم اقامت داشت. وی هنگامی که بعنوان خبرنگار جنگی در جنگ با ’بوئر’ها شرکت کرده بود اسیر شد و در سال 1899از اسارت رهائی یافت. سپس در جنگها شرکت کرد و بالاخره در سال 1901 به اسارت ’پرتریا’ درآمد. چرچیل در مقابل تعرفه های تجارتی که از طرف چمبرلن پیشنهاد شده بود بطرفداران تجارت آزادپیوست. وی در سالهای 1905 تا 1908 زیر نظر ’کامپل بنرمن’ سمت معاونت وزارت مستعمرات را داشت و در این سمت عقیدۀ سیاسی خود را درباره خودمختاری ’ترانسوال’ و ’ارانژ’ با قدرت و مهارت پیش برد. در سال 1908 تا 1910م. بعنوان رئیس هیئت مدیرۀ تجارت داخل کابینه شد، سپس در سمت وزارت کشور (1910 و 1911) ادارۀ تجارت کشور را که فاقد تشکیلات صحیح بود سر و سامان داد. در سالهای 1911 تا 1915 در مقام لرد اول دریاداری از تسریع اجرای برنامۀدریاداری حمایت کرد و ستاد نیروی دریائی را بمنظور همکاری این نیرو در قسمتهای استراتژی با دفتر جنگ، ایجاد کرد. سپس بعنوان لیدر اقلیت اردوکشی داردانل رااداره کرد ولی در این جنگ شکست خورد و در نتیجه گرفتار مغلوبیت سیاسی گردید (1915) و ’بالفور’ (نخست وزیر انگلستان و لیدر اکثریت) در سیاست بر وی غالب آمد. پس از آن در سال 1916 بادرجۀ کلنل در فرانسه خدمت کرد و از سال 1917 تا 1929 در مقام های گوناگونی از قبیل وزیر تدارکات، وزیر جنگ، وزیر نیروی هوائی و وزیر دارائی مشغول خدمت بودو در سمت وزارت دارائی قرضۀ جنگی را متعادل ساخت ووظائف صنایع و مالیۀ ملی را روشن کرد و درین پست خدمات مهمی انجام داد. آنگاه بعنوان لرد اول دریاداری در کابینۀ نویل چمبرلن داخل شد و در جنگ با آلمانها شرکت کرد و از 10 ماه مه 1940 پس از شکست در نروژ بمقام نخست وزیری انگلستان رسید. چرچیل در مقام نخست وزیری در سال 1941 با روزولت رئیس جمهور آمریکا بر روی اقیانوس ملاقات کرد و درین ملاقات بود که نقشۀ سیاست جهانی بنام ’منشور آتلانتیک’ طرح و پایه گذاری شد. وی در سال 1941 به امریکا رفت و در کنگرۀ امریکا سخنرانی کرد و در سالهای 1942 و 1943 با روزولت در واشنگتن ملاقاتهائی بعمل آورد و درباره مسائل جنگی مذاکراتی بین آن دو صورت گرفت. همچنین در ’کازابلانکا’ باروزولت دیدار و مذاکره کرد. با چیانکایچک در قاهره بسال 1943 ملاقات کرد و در دسامبر 1943 میان چرچیل و روزولت و استالین در تهران پایتخت کشور ایران ملاقات تاریخی مهمی روی داد و هم در این سفر چرچیل از پادشاه ایران دیدن کرد. بار دیگر در ’یالتا’ و کریمه (فوریۀ 1945) با روزولت و استالین بمنظور تشکیل کنفرانس سیاسی و جنگی دیدار کرد و در ژوئیه 1945 با ترومن (رئیس جمهور امریکا) و استالین در ’پوتسدام’ ملاقات دیگری بعمل آورد. چرچیل پس از این دیدارها و شرکت در کنفرانس های تاریخی در اواخر ژوئیه 1945 بعلت موفقیت حزب کارگر در انگلستان از نخست وزیری مستعفی شد، لیکن بار دیگر در سالهای 1951 تا 1955 بعلت پیروزی حزب محافظه کار مقام نخست وزیری انگلستان به وی محول گردید ودر آن مقام تا زمان کناره گیری و تفویض سمت خود به ’ایدن’ انجام وظیفه میکرد. اینک چرچیل از کارهای مثبت سیاسی کناره گیری کرده به استراحت و مسافرت میپردازد، و ملت انگلیس شخص وی رابعنوان سیاستمدار بزرگ، محترم و گرامی میشمارد. از آثار نویسندگی چرچیل که از آغاز جوانی و در دوره های مختلف زندگی نوشته کتابهای متعددی چاپ و منتشر شده است که معروفترین آنها را بنام ’کتاب راندولف’، ’سفر افریقای من’، ’آزادی و مسئلۀ اجتماعی’، ’بحران جهانی’ در چهار جلد، ’مجموعۀ سخنرانی ها’، ’قدم بقدم’، ’داخل جنگ’ میتوان یاد کرد، گذشته از اینها یادداشتهای تاریخی او است راجع به جنگ اخیر که بصورت کتاب چاپ و منتشر شده و بزبان فارسی نیز ترجمه گردیده است
یکی از دانشمندان انگلیسی که به ایران آمده و درسال 1850م. در خرابه های شوش تحقیقات و امتحاناتی کرده است. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 56 شود
لغت نامه دهخدا
ترکی زینه دار، زینه پوش (زینه جنگ افزار) رئیس جبه خانه، جبه پوش سلاحدار مسلح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرچی
تصویر غرچی
کولی قره چی قرشمال، زن بی شرم بسیار فریاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگرچی
تصویر چگرچی
کسی که چگر نوازد
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته شده درشهرچاچ: کمان چاچی چاچی کمان، از مردم شهر چاچی. یا چاچی کمان کمان چاچی. کمان ساخته شده در شهر چاچ، کمان بسیار خوب
فرهنگ لغت هوشیار
مدور مانند چرخ گرد مثل چرخ، هر چیز که بچرخد، جامه نازک ابریشمی، نوعی از اطلس، هر چیز که آنرا استادان ریخته گر و مسگر چرخ کرده باشند، مستراح ادبخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرچی
تصویر قرچی
((قُ))
رئیس جبه خانه، جبه پوش، سلاحدار، مسلح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چربی
تصویر چربی
((چَ))
پیه، ماده روغنی که روی آبگوشت جمع می شود، سرشیر، قیماق، به ملایمت رفتار کردن، مهربانی نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرچی
تصویر غرچی
((غَ رَ))
کولی، کنایه از زن بی شرم و پرهیاهو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرسی
تصویر چرسی
((چَ))
آدم معتاد به چرس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرخی
تصویر چرخی
((چَ))
جامه نازک ابریشمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
Leathery
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriace
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriaceo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
คล้ายหนัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
leerachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriáceo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
skórzany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriáceo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
似皮革的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
шкірястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
ledrig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
кожистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
mirip kulit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی