جدول جو
جدول جو

معنی چرمق - جستجوی لغت در جدول جو

چرمق
(چَ مَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای از بلوک میان ولایت مشهد است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 222)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چرمه
تصویر چرمه
(دخترانه)
اسب به ویژه اسب سفیدرنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چرمه
تصویر چرمه
اسب، مخصوصاً اسب سفید، برای مثال سلطان یک سوارۀ گردون به جنگ دی / بر چرمه تنگ بندد و هّرا برافکند (خاقانی - ۱۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرمق
تصویر سرمق
سلمه، گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سرمک، سرمج، اسفناج رومی، قطف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یرمق
تصویر یرمق
درم و دینار، زر و سیم، برای مثال تا حکیم زمانه احمق شد / دل او عشق باز یرمق شد (سنائی۱ - ۶۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرمک
تصویر چرمک
گلولۀ نخ که روی دوک پیچیده شود، بادریسۀ دوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
ویژگی هر چیزی که از چرم دوخته یا ساخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درمق
تصویر درمق
آرد سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرمه
تصویر چرمه
اسب (مطلقا)، اسب سفید، چرمینه مچاچنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چقمق
تصویر چقمق
چخماق، طعنه سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمق
تصویر سرمق
پارسی تازی گشته سرمک از گیاهان دارویی سلمه سرمک سلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یرمق
تصویر یرمق
برابر با درم و دینار اگر پارسی باشد یرمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمق
تصویر سرمق
((سَ مَ یا مِ))
گیاهی است از تیره اسفناجیان یکساله و علفی که گل هایش منظم و کاملند و جزو سبزی های صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف می شود. دانه اش قی آور است، سرمه، قطف، سرمج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرمه
تصویر چرمه
((چَ مَ))
اسب، اسب سفید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
Leathery
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriace
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
mirip kulit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
চামড়ার মতো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
kama ngozi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
derimsi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
가죽 같은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
革のような
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
מעור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
चर्म जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
шкірястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
คล้ายหนัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
leerachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriáceo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriaceo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
coriáceo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
似皮革的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
skórzany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
ledrig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
кожистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرمی
تصویر چرمی
چرمی
دیکشنری فارسی به اردو