جدول جو
جدول جو

معنی چرمه

چرمه
اسب، مخصوصاً اسب سفید، برای مثال سلطان یک سوارۀ گردون به جنگ دی / بر چرمه تنگ بندد و هّرا برافکند (خاقانی - ۱۳۶)
تصویری از چرمه
تصویر چرمه
فرهنگ فارسی عمید