جدول جو
جدول جو

معنی چرا - جستجوی لغت در جدول جو

چرا
چریدن، چرا کردن از برای چه، بچه دلیل بهرچه، بچه علت، بچه سبب
تصویری از چرا
تصویر چرا
فرهنگ لغت هوشیار
چرا
کلمۀ تعلیل و پرسش، برای چه، به چه جهت؟ مثلاً چرا این کار را کردی؟، (شبه جمله، قید) بلی، آری (در جواب پرسش منفی) مثلاً تو با ما نمی آیی؟ چرا؟
تصویری از چرا
تصویر چرا
فرهنگ فارسی عمید
چرا
علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چریدن، برای مثال نفس خرگوشت به صحرا در چرا / تو به قعر این چه چون و چرا (مولوی - ۹۰)
چرا دادن: به چرا بردن
چرا داشتن: علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چرا کردن
تصویری از چرا
تصویر چرا
فرهنگ فارسی عمید
چرا
((چَ))
چریدن
تصویری از چرا
تصویر چرا
فرهنگ فارسی معین
چرا
((چِ))
از ادات استفهام به معنی برای چه ¿
تصویری از چرا
تصویر چرا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چران
تصویر چران
در ترکیب معنی (چراننده) آید: گاو چران گوسفند چران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرام
تصویر چرام
چراگاه علفزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغ
تصویر چراغ
فتیله ای باشد که آنرا با چربی روغن و امثال آن روشن کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چران
تصویر چران
چراندن، پسوند متصل به واژه به معنای چراننده مثلاً گاوچران، گوسفندچران، شترچران، در حال چریدن، چراکنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراغ
تصویر چراغ
وسیله ای برای تولید روشنایی مانند پیه سوز، لامپ و چراغ برق
چراغ آسمان: کنایه از ماه یا آفتاب
چراغ آسمانی: کنایه از ماه یا آفتاب، چراغ آسمان
چراغ الکتریک: چراغ برق
چراغ بادی: نوعی چراغ نفتی که در هوای آزاد روشن می کنند و از وزش باد خاموش نمی شود، فانوس
چراغ توری: چراغ زنبوری، نوعی چراغ نفتی تلمبه ای که با فشار هوا نفت به طرف لولۀ بالایی میرسد و به جای فتیله توری نسوزی دارد که روشنایی را بیشتر و سفیدتر میکند و پرنورتر از سایر چراغ های نفتی است
چراغ خواستن: کنایه از گدایی کردن
چراغ روز: کنایه از آفتاب، چراغ کم نور و بی فروغ
چراغ سپهر: کنایه از ماه یا آفتاب، چراغ آسمان برای مثال که چون بامدادان چراغ سپهر / جمال جهان را برافروخت چهر (نظامی۵ - ۷۸۵)
چراغ سحر: چراغی که تا به هنگام سحر روشن است و با روشن شدن هوا خاموشش می کنند، هر چیز ناپایدار، کنایه از آفتاب، برای مثال نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک / در او شرار چراغ سحرگاهان گیرد (حافظ - ۱۰۳۴) ستارۀ سحری، ستارۀ صبح برای مثال چشم شب از خواب چو بردوختند / چشم و چراغ سحر افروختند (نظامی۱ - ۲۸)
چراغ صبح: چراغی که تا به هنگام سحر روشن است و با روشن شدن هوا خاموشش می کنند، چراغ سحر
چراغ علاءالدین: نوعی چراغ یا بخاری نفتی
چراغ کردن: روشن کردن چراغ
چراغ نشاندن: خاموش کردن چراغ
چراغ نشستن: خاموش شدن چراغ
چراغ نفتی: نوعی چراغ با مخزن نفت، لوله و سرپیچ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراخ
تصویر چراخ
چراغ، وسیله ای برای تولید روشنایی مانند پیه سوز، لامپ و چراغ برق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراغ
تصویر چراغ
((چِ))
آلتی که در تاریکی آن را روشن کنند
چراغ چشمک زن: نوعی چراغ راهنمایی که به طور متناوب و لحظه ای خاموش و روشن می شود
چراغ جادو: چراغ جادو یا چراغ علاءالدین چراغی افسانه ای منسوب به علاءالدین یکی از پهلوانان داستان های هزار و یک شب
چراغ علا الدین: چراغ جادو یا چراغ علاءالدین چراغی افسانه ای منسوب به علاءالدین یکی از پهلوانان داستان های هزار و یک شب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرام
تصویر چرام
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، سبزه زار، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور برای مثال آن شنیدی که در ولایت شام / رفته بودند اشتران به چرام (سنائی۱ - ۴۰۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراغعلی
تصویر چراغعلی
(پسرانه)
چراغ (فارسی) + علی (عربی) روشنایی ای که از علی می تابد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چراغ قوه
تصویر چراغ قوه
چراغ دستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چراغ جادو
تصویر چراغ جادو
فانوس خیال یا چراغ جادو (Magic Lantern) به یک دستگاه قدیمی اشاره دارد که برای نمایش تصاویر ثابت روی دیوار یا پرده استفاده می شد. این دستگاه به نوعی اولین پروژکتور تصاویر بود و می توان آن را پیش درآمدی برای سینما و تلویزیون مدرن دانست. فانوس خیال در قرن هفدهم میلادی اختراع شد و در قرن نوزدهم میلادی به اوج محبوبیت خود رسید.
ساختار و عملکرد فانوس خیال
فانوس خیال از اجزای اصلی زیر تشکیل می شد:
1. منبع نور:
- ابتدا شمع یا چراغ نفتی و بعداً لامپ های الکتریکی به عنوان منبع نور استفاده می شد.
2. عدسی ها:
- برای متمرکز کردن نور و بزرگنمایی تصاویر.
3. اسلایدهای شفاف:
- تصاویر روی شیشه های شفاف نقاشی یا چاپ می شدند و این اسلایدها در مسیر نور قرار می گرفتند تا تصویر آنها روی پرده نمایش داده شود.
4. بدنه:
- یک جعبه معمولاً فلزی یا چوبی که اجزای دستگاه را در خود جای می داد.
کاربردها
1. سرگرمی:
- در مجالس خانوادگی و عمومی برای سرگرمی و نمایش تصاویر مختلف از فانوس خیال استفاده می شد.
2. آموزش:
- برای آموزش در مدارس و دانشگاه ها از فانوس خیال برای نمایش تصاویر آموزشی و علمی استفاده می شد.
3. نمایش داستان:
- فانوس خیال برای روایت داستان های تصویری به کار می رفت، جایی که تصاویر مختلف پشت سر هم نمایش داده می شدند تا یک داستان کامل را نقل کنند.
تأثیر بر سینما
فانوس خیال به عنوان یکی از نخستین دستگاه های نمایش تصاویر نقش مهمی در تاریخ تکامل سینما داشت. این دستگاه به نمایش تصاویر ثابت بسنده نکرد و به مرور زمان تکنیک هایی مانند تغییر اسلایدها به سرعت، ایجاد افکت های نوری و حتی استفاده از تصاویر متحرک ساده باعث شد که فانوس خیال به یک تجربه تقریباً سینمایی تبدیل شود.
نمونه های معروف
1. فانوس های خیال قرن هفدهم:
- فانوس های اولیه که از شمع به عنوان منبع نور استفاده می کردند.
2. فانوس های خیال قرن نوزدهم:
- دستگاه هایی با نور قوی تر و تصاویر پیچیده تر که در مکان های عمومی و برای جمعیت های بزرگ به کار می رفتند.
نتیجه گیری
فانوس خیال با ترکیب تکنولوژی و هنر، گام بزرگی در جهت توسعه ابزارهای نمایش تصاویر و فیلم ها برداشت. این دستگاه نه تنها نقش مهمی در سرگرمی و آموزش در گذشته داشت، بلکه به عنوان یک پیش درآمد برای سینما و نمایش های مدرن، جایگاه ویژه ای در تاریخ فناوری های تصویری دارد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از چرایی
تصویر چرایی
علت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
مرتع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چرا که نه
تصویر چرا که نه
البته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چراغ فرمان
تصویر چراغ فرمان
چراغ کوچکی بیرون از دید دوربین، که وقتی روشن می شود، به منزله آن است که بازیگر باید جملات مورد نظر را بگوید یا کاری را که باید انجام دهد. این جراغ برای کسانی که گفتار روی فیلم را ضبط می کنند هم مفید است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از چرائی
تصویر چرائی
چرنده، حیوان و ستور چرنده بچه دلیل، چرا گفتن، بحث و گفتگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراییتا
تصویر چراییتا
نی نهاوندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرانیده
تصویر چرانیده
علف خورانیده
فرهنگ لغت هوشیار
علف خورانیدن بحیوانات گردش دادن حیوانات علفخوار در علفزارها تا چرا کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراننده
تصویر چراننده
کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراندن
تصویر چراندن
به چرا واداشتن، گردش حیوانات در علفزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرامین
تصویر چرامین
چراگاه علفزار، کاه علف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراگر
تصویر چراگر
چرنده چرا کننده حیوانی که علف بخورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراگاه
تصویر چراگاه
جای چریدن حیوانات علفخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغینه
تصویر چراغینه
کرم شب تاب شبچراغک چراغک چراغله
فرهنگ لغت هوشیار
جا چراغی که از شیشه سازند و چراغ را در آن گذارند تا باد آنرا خاموش نکند چراغ بره
فرهنگ لغت هوشیار
جا چراغی که از شیشه سازند و چراغ را در آن گذارند تا باد آنرا خاموش نکند چراغ بره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغله
تصویر چراغله
مصغر چراغ ، کرم شب تاب شبچراغک چراغینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغک
تصویر چراغک
مصغر چراغ ، کرم شب تاب شبچراغک چراغینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغدان
تصویر چراغدان
جایی که چراغ را در آن بگذارند جاچراغی، فانوس
فرهنگ لغت هوشیار