جدول جو
جدول جو

معنی چراغعلی

چراغعلی(پسرانه)
چراغ (فارسی) + علی (عربی) روشنایی ای که از علی می تابد
تصویری از چراغعلی
تصویر چراغعلی
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با چراغعلی

چراغانی

چراغانی
جشن، آئین بستن کوی و برزن و شهر و چراغ بسیار روشن کردن
چراغانی
فرهنگ لغت هوشیار

چراغانی

چراغانی
منسوب به چراغان، چراغ های بسیاری که در جشن ها و عروسی ها روشن کنند، مجلس شادمانی که در آن چراغ های بسیار روشن کنند
چراغانی
فرهنگ فارسی معین

چراغپای

چراغپای
چیزی که چراغ را بر بالای آن گذارند. چراغپا. پایۀ چراغ. چراغپایه. مَنارَه. (ملخص اللغات حسن خطیب) (محمود بن عمر ربنجنی) (تفلیسی). رجوع به چراغپا و چراغپایه شود، راست شدن اسب بر روی دو پای. برداشتن اسب دو دست خود را و ایستادن بر دو پای. رجوع به چراغپا وچراغپایه شود
لغت نامه دهخدا

چراغانی

چراغانی
چراغان. چراغوانی. چراغبانی. آئین بستن کوی و برزن شهر و چراغ بسیار روشن کردن در جشن ها وعروسی ها. جشن و شادی. چراغونی. چراغبارانی. چراغبارونی
لغت نامه دهخدا

مرادعلی

مرادعلی
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه، در 20هزارگزی جنوب شرقی ارومیه و 4500گزی جنوب راه ارومیه به مهاباد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع و دارای 457 تن سکنه می باشد. آبش از باراندوزچای تأمین می شود و محصولش غله، توتون، حبوبات، انگور و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. از دو محل نزدیک هم به نام مرادعلی بالا و مرادعلی پائین تشکیل شده و سکنۀ مرادعلی پائین 108 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا