آنکه میچخد. کوشش کننده. سعی کننده. کوشا. ساعی، ستیزه کننده. خصومت گر. دشمنی کننده. ستیزه جو. ستیزه گر، آنکه بر روی کسی جستن کند. جستن کننده بر روی دیگری، دم زننده. رجوع به چخ و چخیدن شود
آنکه میچخد. کوشش کننده. سعی کننده. کوشا. ساعی، ستیزه کننده. خصومت گر. دشمنی کننده. ستیزه جو. ستیزه گر، آنکه بر روی کسی جستن کند. جستن کننده بر روی دیگری، دم زننده. رجوع به چخ و چخیدن شود