جدول جو
جدول جو

معنی چخنده

چخنده((چَ خَ دِ))
کوشنده، ساعی، ستیزه کننده، دم زننده
تصویری از چخنده
تصویر چخنده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چخنده

چخنده

چخنده
آنکه میچخد. کوشش کننده. سعی کننده. کوشا. ساعی، ستیزه کننده. خصومت گر. دشمنی کننده. ستیزه جو. ستیزه گر، آنکه بر روی کسی جستن کند. جستن کننده بر روی دیگری، دم زننده. رجوع به چخ و چخیدن شود
لغت نامه دهخدا