جدول جو
جدول جو

معنی چبش - جستجوی لغت در جدول جو

چبش
بز نر یک ساله، بزغاله ی نر دوساله ی اخته شده، بزغاله ای
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبش
تصویر تبش
تابش، گرما، گرمی، فروغ، پرتو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غبش
تصویر غبش
بقیۀ شب، تاریکی آخر شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبش
تصویر نبش
زاویۀ خارجی محل تلاقی دو سطح
کنارۀ دیوار که در پیچ کوچه، خیابان یا هر معبر دیگری باشد
کندن زمین و بیرون آوردن چیزی از زیر زمین
نبش قبر: شکافتن گور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبش
تصویر حبش
طایفهای از سیاه پوستان افریقا، قوم سیاهپوست ساکن حبشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپش
تصویر چپش
بز نر یک ساله، بزغاله، بچۀ بز، بز کوچک، بزبچّه، بزک، بزیچهبرای مثال میش و بره و بخته و شاک و چپش تو / بگرفت بیابان ز درازا و ز پهنا (سوزنی - رشیدی - چپش)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چخش
تصویر چخش
گواتر، عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرش
تصویر چرش
علف خوردن حیوانات علف خوار در علفزار، چرا، چریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکش
تصویر چکش
آلت آهنی با دستۀ چوبی شبیه تیشه برای کوبیدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبش
تصویر کبش
گوسفند شاخ دار، قوچ، کنایه از بزرگ قوم، جمع واژۀ کباش و اکباش و اکبش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاش
تصویر چاش
غلۀ پاک کرده، انبار غلۀ پاک کرده، برای مثال بی سبب مر بحر را بشکافتند / بی زراعت چاش گندم یافتند (مولوی - ۴۳۳)، می کشد آن دانه را با حرص و بیم / که نمی بیند چنان چاش کریم (مولوی - ۸۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشش
تصویر چشش
چشیدن، کنایه از لذت بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چمش
تصویر چمش
چشم، برای مثال گهی ز چمش زند تیر بر دل عشاق / گهی ز دست زند تیغ بر سر اعدا (امیرمعزی - صحاح الفرس - چمش)
خرام و رفتار از روی ناز
فرهنگ فارسی عمید
پوست باز کردن، خوردن مانه کاچار (اسباب خانه) پارسی است تلخی تلخ مزگی آنکه بتلخی زند: چای دبش، کامل از جاهلهای دبش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چربش
تصویر چربش
چربی پیه سوختنی
فرهنگ لغت هوشیار
گور گشایی، تره برکندن، برهنه کردن، فاش کردن راز، آشکار گرداندن درختی است شبیه صنوبروسنگین تر ازآبنوس وچوبی سرخ رنگ وسخت داردکه ازآن عصاوغیره سازند. توضیح باماخذی که در دست بوداین گیاه شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبش
تصویر کبش
گوسفند شاخدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبش
تصویر غبش
تاریک شب تاریک
فرهنگ لغت هوشیار
گولی، کند هوشی، نیکویی راستی، خروهه بری نیکویی راستی، کودنی، ارنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبش
تصویر طبش
مردم پارسی تازی گشته تپش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربش
تصویر ربش
ناخنه خجک سپیدی که بر ناخن آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبش
تصویر جبش
موی ستردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاش
تصویر چاش
خرمن کوفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبش
تصویر تبش
گرما و گرمی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپش
تصویر چپش
بزغاله یکساله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکش
تصویر چکش
افزاری باشد برای زرگران و آهنگران و مسگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلش
تصویر چلش
گیاهی است ترش که در آشها کنند ترشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشش
تصویر چشش
عمل چشیدن مزه کردن، طعم، چشایی ذوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبش
تصویر آبش
آنکه پیرامون و پیشگاه خانه کسی را به طعام و شراب آراید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبش
تصویر حبش
فیسا (بوقلمون) شوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبش
تصویر خبش
جمع کردن، بگیرآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبش
تصویر وبش
پیسی شتر، سپیدک برناخن، پست فرومایه رمن آن (اوباش) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چربش
تصویر چربش
((چَ بِ))
چربیش، پیه سوختنی، چربی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپش
تصویر چپش
((چَ پِ))
بزغاله یکساله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبش
تصویر تبش
((تَ بِ))
گرمی، حرارت، تابش، فروغ
فرهنگ فارسی معین