جدول جو
جدول جو

معنی چخش

چخش
گواتر، عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش
تصویری از چخش
تصویر چخش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چخش

چخش

چخش
جخج. جخش. گرهی باشد که از گردن و گلوی مردم برمیآید و بزرگ میشود و درد نمیکند و بریدن آن مهلک است. (برهان) (آنندراج). جخج. گواتر. (ناظم الاطباء). چخج. (شعوری). سلعه. خوک. خوکک. علتی باشد مانند بادنجان که از گلو و گردن مردم برآید و درد نکند و در بریدنش احتمال هلاکت رود. آماس گلو. نوعی غدۀ کوچک یا بزرگ که غالباً از گردن و زیر گلو برمیآید، و چرکین و دردناک نیست اما موجب زشتی و مخل زیبائی است، و درقدیم بریدن آن مایۀ هلاکت بوده ولی حالا جراحان آنرابآسانی عمل کنند و آثارش را محو سازند:
آن چخش ز گردنش برآویخت که گویی
خیکی است پر از باد بیاویخته از بار.
لبیبی (از فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا